نازکی یا انبوهی آن استدلال به خوشی یا زشتی یا فراوانی یا خشکی سال مینمودند.
باز ابوریحان، این بار در کتاب قانون مسعودی، مطلبی راجع به ایرانشهری میگوید (چاپ حیدرآباد ج ۲ ص ۶۳۲) که زمان او را نیز بدست میدهد و معلوم میشود که ابوالعباس ایرانشهری در قرن سوم هجری میزیسته و در اواسط آن قرن یا در نیمهٔ دوم آن تألیف میکرده است. میگوید: در باب کسوف شمس که صبح روز سهشنبه ۲۹ ماه رمضان از سال ۲۵۹ هجری مطابق روز نیر از ماه تیر سال ۲۴۲ یزدگردی اتّفاق افتاد سخن گفتهاند، و آن را ابوالعبّاس ایرانشهری در نیشابور دید، و او از تتبّعکنندگان دقیق است، و گفته است که جرم قمر در وسط جرم شمس قرار گرفت چنانکه نور خورشید که گرداگرد آن بود روشن ماند و نگرفت. در جای دیگری از همین کتاب هم نام او آمده است (ص ۸۷۵) و آن اشاره به همین مطلبی است که اینجا گفته است.
ثانیاً ناصرخسرو شاعر حکیم کراراً از ایرانشهری در زادالمسافرین نام برده است و اسم چند کتاب او را ذکر کرده است و از اشارات او برمیآید که این مرد علاوه بر اینکه در هیأت و نجوم و ریاضی استاد بوده است حکیم و فیلسوف نیز بوده و نسبت به محمّدبن زکریّای رازی سمت استادی داشته است و رازی اقوال او را در کتب خود نقل کرده است؛ ولی چون ناصرخسرو مردی دیندار بوده و با هر کسی که عقیدهاش غیر از عقیدهٔ خود او بوده است مخالفت شدید داشته، در زادالمسافرین بشدّت هر چه تمامتر بر محمّدبن زکریّای رازی تاخت آورده و عقاید