برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۹۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

خیام در زبان ترکی
۸۹
 

خیام قریب صد سال فاصله هست.

مورد دیگری که شمس الّدین سامی بیک شرح حالی از خیام نوشته، مادهٔ (عمر) است که میگوید: «از مشاهیر شعرا و علما و حکمای ایران بوده، در حکمت و هیئت و سایر فنون ید طولی داشته، در قریه (دهک) از توابع دهستان (فیروز) از مضافات (استراباد) بدنیا آمده، از شیخ الأسلام ناصرالّدین محمّد منصور استاد حکیم سنائی و سایر مشاهیر عصر خود تحصیل علم و دانش کرده و عمر خود را در جوانی غالباً در بلخ و سپس در نیشابور گذرانده با حسن صبّاح رئیس ملاحدهٔ اسمعیلیّه نزد نظام‌الملک وزیر شهیر و صاحب مدرسه نظامیّه رفته در پاسخ پرسش از مرام آنان حسن صبّاح درخواست دخول در خدمت کرده و بحکمرانی همدان منصوب گردیده و عمر خیام بتقاضای مختصر مدد معاشی قناعت نموده تا بتواند بقیهٔ عمر خود را در نیشابور بگذراند در تمام عمر تأهّل اختیار نکرده و روزگار خود را با مطالعات علمی و ملاحظات فکری بسر برده، نزد ملوک و اکابر دوران خود قدر و اعتبار بسیار داشته؛ علی‌الخصوص سلطان سنجر سلجوقی او را پیش تخت خود بر کرسی مخصوصی مینشانده و با او صحبت میکرده. با آنکه از مناهی اجتناب مینموده پاره‌ای احوال فوق‌العاده ازوی نقل شده، اشعارش عبارتست از رباعیاتی که اکثر آنها متعلّق بحقایق علمیّه و حکمت و اخلاق است. و چون در برخی از آنها نسبت بافکار و عقاید اهل تعصّب پاره‌ای تعریضات مستهزانه مندرج است و در محاورات و مذاکرات نیز همین رویّه را پیش گرفته بعضی از اروپائیان اورا ولتر خاورزمین نامیده‌اند. رباعیات او بزبان انگلیسی و سایر السنه اروپائی ترجمه شده و از ادبای معاصر ما معلّم فیضی پارهٔ منتخبی از آنها را با ترجمهٔ ترکی منتشر ساخته. در ۵۱۵ و بروایتی در ۵۱۷ در نیشابور وفات یافته و این رباعی از اوست:–

  «گر گوهر طاعتت نسفتم هرگز ور گرد گنه ز رخ نرفتم هرگز؛