برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۸۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۷۸
خیام
 

آنها از سلک رباعیات خیام احتراز نمود. و نیز القفطی بعد از نجم‌الدین دایه دوّم کسی است که توجّه برباعیات خیام داشته و آنها را از لحاظ عدم موافقت با شریعت و طریقت مورد انتقاد قرار داده است.

۸

زکریّا بن محمد بن محمود قزوینی در کتاب (آثار البلاد و اخبار العباد) که تألیف آنرا در سال ۶۷۴ بپایان رسانیده در ماده نیشابور چنین مینویسد:

«نیشابور، ینسب الیها من الحکماء عمر الخیام کان حکیماً عارفاً بجمیع انواع الحکمة؛ سبّما نوع الّریاضی وکان فی عهد الّسلطان ملکشاه السلجوقی. سلّم الیه مالاً کثیر الیشتری به آلات الّرصد ویتّخذ رصد الکواکب. فمات الّسلطان و ماتمّ ذلک. وحکی انّه نزل ببعض الّربط فوجد اهلها شاکین من کثرة الّطیر و وقوع ذرقها وتنجّس ثیابهم بها فاخد تمثال الّطیر من طین و نصبه علی شرافة من شرافات الموضع فانقطع الّطیر عنها. وحکی انّ بعض الفقهاء کان یمشی الیه کلّ یوم قبل، طلوع الّشمس ویقرأ علیه درساً من الحکمة فاذا حضر عندالّناس ذکره بالّسوء. فامر عمر باحضار جمع من الّطبّالین و البوقیّین و خبأهم فی داره فلما جاءالفقیه علی عادته لقرائة الّدرس؛ امرهم بدقّ الّطبول والّنفخ فی البوقات فجاء الّناس من کلّ صوب؛ فقال عمر: «یا اهل نیسابور، هذا عالمکم یاتینی کلّ یوم فی هذالوقت و یأخذ منّی العلم و یذکرنی عندکـم بما تعلمون فان کنت انا کما یقول فلایّ شیّ یاخذ علمی و الافلایّ شیّ یذکر الأستاد بالسوء».

یعنی: «نیشابور، منسوبست بدان شهر، از حکما، عمر خیام؛ که حکیمی بوده واقف بهمه انواع حکمت؛ بویژه بریاضیّات. در عهد ملکشاه سلجوقی ظهور نموده سلطان منال هنگفتی بدو داد؛ که آلات و ادوات رصد بخرد و با آنها رصد ستارگانرا بگیرد؛ و لیکن سلطان بمرد و خیام آن کار را بسامان نبرد. و آورده‌اند که خیام وارد رباطی شد و دید که مردم آنجا از کثرت مرغانی و فضله انداختن آنها و آلوده گردیدن رختهای شان شکایت دارند؛ مرغی از کل ساخت و بر یکی از شرافه‌های آن محلّ نصبش کرد؛ تا پای آمد و شد مرغان بریده گشت و گویند که یکی از فقها هر روز پیش