برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۸۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۷۶
خیام
 

ابراهیم خیامی و ابوالمظفر اسفزاری و میمون بن نجیب واسطی و غیر هم از آن جمع بودند و در این کار مبالغ هنگفتی خرج شد و این رصد تا وفات سلطان در سال چهارصد و هشتاد و پنج دایر بود و پس از فوت او از کار افتاد.

۷

جمال الّدین ابوالحسن علی بن القاضی الأشرف یوسف القفطی متوفی در سال ۶۴۶ هجری قمری، در کتاب (تاریخ الحکما) که آنرا ظاهراً در همان سال ۶۴۶ بپایان رسانیده، در حرف (ع) از آن کتاب چنین مینویسد:–

«عمر الخیام، امام خراسان و علّامة الّزمان، یعلم علم یونان ویحثّ علی طلب الواحدالّدیّان بتطهیر الحرکات البدنیّة لتنزیه الّنفس الأنسانیّة و یأمر بالتزام الّسیاسة المدنیّة حسب القواعد الیونانیّة و قد وقف متأخّر والّصوفیة علی شی من ظواهر شعره فنقلواها الی طریقتهم وتحاضروا بها فی مجالساتهم و خلواتهم و بواطنها حیّات الّشریعة لواسع و مجامع للاغلال جوامع و لمّا قدح اهل زمانه فی دینه و اظهروا ما اسرّه من مکنونه، خشی علی دمه و امسک من عنان لسانه، و قلمه و حجّ متافاةً لاتقیةً و ابدی اسراراً من الّسرار غیر نقیّة ولمّا حصل ببغداد وسعی الیه اهل طریقته فی العلم القدیم؛ فَسَدَّ دونهم الباب سدّالّنادم لاسدّالندیم ورجع من حجّه الی بلده یروح الی محلّ العبادة و یغدو ویکتم اسراره و لابدّ ان تبدو وکان عدیم القرین فی علم الّنجوم والحکمة، و بـه یضرب المثل فی هذه الانواع؛ لورزق العصمة وله شعر طائـر تظهر خفیّاته علی خوافیه و یکدر عرق قصده کدر خافیه، فمنه: اذا رضیت نفسی بمیسور بلغة... تا آخر».

یعنی؛ عمر خیام، پیشوای خراسان بود و دانای دوران. یاد میداد دانش یونان و برمیانگیخت بجستجوی یزدان از راه تطهیر حرکات جسمانی جهة تذکیه و تنزیه نفس انسانی و امر میکرد لازم شمردن سیاست مدنی را برحسب قواعد و قوانین یونانی. متأخّران صوفیّه بر چیزکی از ظواهر اشعارش وقوف یافته و برای آنها معانیی بر وفق طریقت خود نقل و تأویل کرده و آنها را در خلوت و جلوت بمیان مینهند و در مجالس و محافل خود محاضراتی بر روی آنها ترتیب میدهند؛ حال آنکه بواطن اشعارش