برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۷۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

ماخذهای عربی
۶۹
 

(فُعلی) اسم مبنی از (هیئة) باشد که بمعنی سکون است و در این صورت میتوانی آنرا مؤنث اهون نگیری. وهدون بمعنی سکون و صلح است و در معنی آن چنین گفته‌اند که «آنان از جهة عزّت و جرأتی که دارند، نواحیی را که بواسطهٔ صلح و مسالمت مباح و بوسیلهٔ دوستی و مدارا لگد کوب گردیده نمیچرانند؛ ولی اراضی فروق و قدغنی را میچرانند که در اطراف آنها نگهبانان گماشته شده است؛ چنانکه ابوالّنجم گفته: «تبقلّت من اوّل التبقّل بین رماحی مالک و نهشل» یعنی؛ آن زن یا آن قبیله از نخستین روزی که در صدر جستجوی چراگاه برآمده، جستجو کرده است آنرا در میان نیزه‌های دو قبیله مالک و نهشل».

و از کتب جدید لغت در کتاب (المنجد) نوشته شده: «الهوینی، التودّة والّرفق. وهی تصغیر الهونی و الهونی تأنیث الاهون» یعنی: «هوینی، بمعنی دوستی و مداراست و آن مصغّر هونی و هونی مؤنث أهون است».

پس، جواب بیهقی صحیح نبوده. با وجود این خیام ایراد و اعتراضی ننموده و فقط بذکر مثل معروف «شنشنة اعرفها من اخزم» کفایت ورزیده که ظاهراً قابل حمل بر تحسین او و تمجید پدرش بوده؛ ولی در باطن و حقیقت امر دارای ابهامی بر خلاف آنست چه آنکه مصراع اوّل این مثل منظوم چنین بوده: (انّ بنوی زمّلونی بالّدم) و مفاد تمام بیت اینست که «فرزندان من مرا آغشته بخون خودم کردند و این خویی است که من آنرا از(جدّشان) اخزم بیاد دارم؛ یعنی خُلقی است که از آباء و اجدادشان بیادگار مانده و ارثی است» و با این معنی جای استعمال آن، موارد طعن و تعریض است؛ نه مواقع تحسین و تمجید. و با توجّه دقیق باین قبیل نکات در بیانات بیهقی معلوم میشود خیام شخصی بوده موقّر و محتشم و با مناعت طبع واعتماد بنفسی که داشته گفتارش با مردم باندازه عقل و شعور آنان بوده و رفتارش با هر کس بفراخور لیاقت و استحقاق او. و با معارضان خود هم از در مقابله بمثل وارد بحث و جدل میشده؛ زیرا بیهقی، طیّ شرح حال او سه فقره برخورد وی را با ارباب علم و فضل نقل میکند؛ یکی با امام القرّاء ابوالحسن غزّال که مردی بوده ساده و بی‌غرض و از مذاکره با خیام نظری جز استفادهٔ علمی نداشته؛