برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۵۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۴۸
خیام
 

وی با او به مجمع‌الفصحاء و ریاض‌العارفین هم سرایت کرده‌است، همسالی و همشاگردی و پیمان بستن آن دو با همدیگر نیز که در مجمع‌الفصحاء نگاشته شده، برخلاف همهٔ مآخذ تاریخی است و در هیچیک از آنها بسته شدن پیمانی میان خیام و سنجر نقل نشده و این حکایت هرجا که بمیان آمده؛ مبنی بر آنست که چنین پیمانی بین خیام و حسن صبّاح و خواجه نظام‌الملک منعقد گردیده؛ حتی روایت خود مرحوم هدایت در ریاض‌العارفین هم که فوقاً درج شده، مؤیّد همین معنی است.

۱۷

فاضل فقید: محمّدبن عبدالوهّاب قزوینی که میان ارباب تتبّع و تحقیق مشار بالبنان و مقام او در فضل و ادب مستغنی از بیان بوده و در سال ۱۳۲۸ هجری شمسی برحمت ایزدی پیوست، در حواشی چهارمقالهٔ نظامی عروضی سمرقندی می‌نویسد:–

«خواجه امام عمر خیامی، ابوالفتح عمر بن ابراهیم الخیامی (او الخیام) الّنیشابوری. از مشاهیر حکما و ریاضیّین اواخر قرن پنجم و اوائل قرن ششم هجری بود و یکی از مفاخر بزرگ ایران است؛ ولی شهرت فوق العاده‌ای که در بلاد شرق و درین اواخر در اروپا و آمریکا بهمرسانیده همانا بیشتر (یا فقط) بواسطهٔ رباعیات حکمت آمیزی است که در اوقات فراغت، تفریح خاطر و تشحیذ ذهن را میسروده و سایر فضائل و مناقب او در تحت الّشعاع شعر مانده است».

«گمان می‌کنم بهترین و کاملترین ترجمهٔ حالی که از این حکیم بزرگ نوشته شده آنست که پرفسور ادوارد براون[۱] معلّم زبان فارسی و عربی در دارالفنون کمبریج از ممالک انگلستان در کتاب نفیس خود: (تاریخ علوم ادبیّهٔ ایران)[۲] مرقوم داشته و تمام مآخذ و مصادر سابق بر خود را با کمال دقّت در نظر آورده و چون در بلاد ایران بیشتر این مصادر و مآخذ مجهول و نایابست؛[۳] مناسب دانستیم که خلاصهٔ از مرقومات


  1. Pr. E. G. Brovvne
  2. Literary History of Persia
  3. این قسمت از بیانات میرزای قزوینی در اوان نگارش حواشی چهار مقاله شاید تا اندازه‌ای صحیح و بموقع بوده ولی در حال حاضر مآخذ مذکور بعلاوهٔ مآخذهای دیگری که در این مجموعه مورد استناد واقع شده چاپ و منتشر شده و در دسترس عامه و در کتابفروشی‌های معتبر و کتابخانه های مهم تهران موجود و مورد استفاده است.