برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۴۱۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۴۰۶
خیام
 

راست من گذرگاههائی است که بر بالای وادی نابینائی مانند پلهائی نصب شده باشند.

– ۲ –

  اذارضیت نفسی بمسیور بلغة یحصّلها بالکدّ کفّی و ساعدی؛  
  امنت تصاریف الحوادث کلّها فکن یا زمانی موعدی او مواعدی.  
  الیس قضی الافلاک من دورها بان تعید الی نحس جمیع المساعد؟  
  فیا نفس، صبرا عن مقیلک انّما تخرّ ذراها بانقضاض القواعد.  
  ولی فوق هام الّنیّرین منازل و فوق مناط الفرقدین مصاعدی.  
  متی مادتت دیناک کانت بعیدة؛ فواعجبی من ذالقریب المساعد!..  
  اذا کان محصول الحیاة منیّةً؛ فسیّان حالا کلّ ساع و قاعد...  

یعنی: وقتی که راضی شد نفس من بروزی رسیده بوجهی آسان که دست و بازوی من آنرا با درد و رنج خود فراهم میآورد، ایمن گردیدم از همهٔ تصاریف حوادث؛ پس، تو ای روزگار، خواهی مرا بترسان و خواهی نویدم رسان (وعد و وعید تو هردو برای من یکسانست و با هم هیچ فرقی ندارد) مگر نه اینست که افلاک از گردش خود همین را میخواهد که همهٔ سعدها را نحس گرداند؟! پس، تو ای نفس، از لحاظ استراحتگاه موقّت خود شکیبائی کن که بناچار ذروه‌ها و کنگره‌های همان افلاک هم با فرود آمدن قواعد و ارکان خویش فروخواهد ریخت؛ و حال آنکه مرا فوق فرق نیّرین (که مهر و ماه باشد) فرودگاهها و بالای آونگ فرقدین صعودگاههایی است. هر گه که دنیا بتو نزدیکی نماید همانگاه از تو بدوری گراید، ای شگفتا از این نزدیک نمای دوری گرای!.. و مادام که محصول زندگی مرگ بوده پس، جاهد و قاعد بهرحال برابرند.

– ۳ –

  زجّیت دهر اطویلافی التماس اخ
یرعی و دادی اذاما خلته خانا.  
  فکم الفت و کم آخیت غیر اخ
و کم نبدّل بالاخوان اخوانا؟