برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۴۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

ماخذهای فارسی
۳۱
 

و مرتبهٔ او را دارد، از او احتراز و انحذار می‌نمود. بعد از چند، سلطان را از نظام‌الملک اندک مایه‌ای وحشتی ظاهر شد، از او رفع حسابات کرد».

گرچه قضیه معاهدهٔ خیام و صبّاح و نظام‌الملک که در بسیاری از تواریخ و تذکره‌ها و نسخ فارسی (رباعیات خیام) و ترجمه‌های آنها نقل شده – مورد شک و تردید بعضی از محققان واقع شده؛ ولی برفرض صحت آن – که قرائن و امارت آن بیشتر است و قریباً شرح داده خواهد شد – مؤید جلالت قدر و علوّ همت خیام و عدم توجه او بجاه و جلال و تنزل ننمودن وی بمقام و موقع ولایتداری و امر و نهی مردم است.

۷

حمدالله مستوفی قزوینی، در کتاب (تاریخ گزیده) که تألیف آنرا در سال ۷۳۰ هجری قمری (۱۳۲۹ میلادی تقریباً) باتمام رسانیده چنین می‌نگارد: «وهو عمر ابن ابراهیم. در اکثر علوم؛ خاصه در نجوم سرآمد زمان خود و ملازم ملکشاه سلجوقی بود. رسائل خوب و اشعار نیکو دارد و من اشعاره: –

  «هر ذرّه که بر روی زمینی بوده است،  
  خورشیدرخی، زهره جبینی بوده است»  
  «گرد از رخ آستین بآزرم فشان؛  
  کان هم رخ خوب نازنینی بوده است»  

مورخ نامبرده که خود اهل شعر و ادب بوده نخستین کسی است که رسائل و أشعار خیام را در اثری که بزبان فارسی تحریر یافته، به (خوبی) و (نیکوئی) ستوده است.

۸

خسرو ابرقوهی در کتاب (فردوس التواریخ) که تألیف آنرا در سال ۸۰۸ هجری قمری (۱۴۰۵ میلادی تقریباً) بانجام رسانیده، فصلی راجع بترجمهٔ حال خیام مینویسد که عیناً بدین عبارتست: «خیام، وهو عمر ابن ابراهیم خیام. در اکثر علوم؛ خاصه در علم نجوم سرآمد زمان خود بود. رسائل جهانگیر و اشعار بی‌نظیر دارد. من اشعاره: