برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۴۰۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

 

۵۲۶ – ۲۰۳ حج

  ای آنکه نتیجهٔ چهار و هفتی وز هفت و چهار دائم اندر تفتی،  
  می خور که هزار بار بیشت گفتم: «باز آمدنت نیست؛ چو رفتی رفتی»  

۵۲۷ – ۹۵ کم – ۲۹۰ رز

  ای از حرم ذات تو عقل آگه نی وز معصیت و طاعت ما مستغنی،  
  مستم ز گناه و از رجا هشیارم؛ امید برحمت تو دارم یعنی.  

۵۲۸ – ۱۱۰ کم – ۲۹۱ رز

  ای باده، تو شربت من رسوائی[۱]، چندان بخورم ترا من شیدائی؛[۲]  
  کز دور مرا هرکه ببیند گوید[۳]: «ای خواجه[۴] شراب از کجا میائی؟»  

۵۲۹ – ۲۹۲ رز

  ای باده خوشگوار، در جام بهی، بر پای خرد تمام بند و گرهی.  
  هر کس که ز تو خورد امانش ندهی؛ تا گوهر او کف دستش ننهی.  

۵۳۰ – ۲۰۹ حج – ۱۷۶ کم – ۲۹۳ رز

  ای چرخ، دلم همیشه غمناک کنی، پیراهن خرّمیّ[۵] من چاک کنی؛  
  بادی که بمن رسد[۶] تو آتش سازی[۷]، آبی که خورم در دهنم خاک کنی.  

۵۳۱ – ۸۶ حج – ۱۹ کم – ۳۹۴ رز – ۱۴۲ بو

  ای چرخ، همه[۸] خسیس را چیز دهی، گرمابه و آسیا و دهلیز[۹] دهی،  
  آزاده بنان شب گروگان بنهد؛[۱۰] شاید که بر این[۱۱] چنین فلک تیز دهی.  

۵۳۲ – ۱۵ حج – ۲۹۵ رز – ۱۶ نز – ۱۴۳ بو

  ایدل، تو[۱۲] در اسرار[۱۳] معمّا نرسی، در نکتهٔ زیرکان دانا[۱۴] نرسی،  
  اینجا ز می[۱۵] و جام، بهشتی پر ساز[۱۶]؛ کانجا که بهشتست رسی[۱۷] یا نرسی!  

  1. کم – ای باده تو معشوق من شیدائی.
  2. کم – من میخورم و نترسم از رسوائی.
  3. کم – چندان خورمی که هرکه بیند گوید.
  4. کم – ای خم.
  5. رز – خوشدلی.
  6. کم و رز – وزد.
  7. کم و رز – کنیش.
  8. کم – چه شد.
  9. رز و بو – کاریز.
  10. کم – بدهد.
  11. کم – باید که باین.
  12. نز – گیرم که.
  13. رز و نز و بو – باسرار.
  14. نز – در شیوه عاقلان همانا.
  15. رز و بو – بمی.
  16. رز و بو – میساز. نز – از سبزه دمی خیز بهشتی برساز.
  17. نز – کانجا ببهشت یا رسی.