برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۹۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۳۸۰
خیام
 

۴۲۷ – ۱۰۳ کم – ۱۶۷ حج

  می نوش کنم[۱] ولیک مستی نکنم؛ الّا بقدح دراز دستی نکنم.  
  دانی غرضم ز می پرستی چه بود؟ تا همچو تو[۲] خویشتن پرستی نکنم!  

۴۲۸ – ۲۷۱ حج

  من بادهٔ تلخ تلخ دیرینه خورم، اندر رمضان بروز آدینه خورم،  
  انگور حلال خویش در خم کردم؛ گو تلخ مکن؛ خدای، تا من نخورم!  

۴۲۹ – ۲۷۰ حج

  من بی می ناب زیستن نتوانم، بی جام کشید بار تن نتوانم،  
  من بندهٔ آن دمم که گوید ساقی «یک جام دگر بگیر» و من نتوانم،  

۴۳۰ – ۱۱۲ حج

  من در رمضان روزه اگر میخوردم؛ تا ظن نبری که بیخبر میخوردم.  
  از محنت روزه روز من چون شب بود؛ پنداشته بودم که سحر میخوردم.  

۴۳۱ – ۵۹ حج – ۱۱۴ کم – ۱۳۴ رز – ۱۲۰ بو

  من ظاهر نیستی و هستی دانم، من باطن هر فراز و پستی دانم،  
  با این همه از دانش خود بیزارم؛[۳] گر مرتبه‌ای ورای مستی دانم!  

۴۳۲ – ۱۷ نز

  من می نه ز بهر تنگدستی نخورم، یا از غم رسوائی و مستی نخورم،  
  من می ز برای خوشدلی میخوردم؛ اکنون که تو بر دلم نشستی نخورم.  

۴۳۳ – ۲۲۶ حج

  نی از سر و کار با خلل میترسم، نه نیز ز نقصان عمل میترسم.  
  خوفم ز گنه نیست که هستی تو کریم؛ از سابقهٔ روز ازل میترسم.  

  1. کم – من باده خورم.
  2. کم – تا من چو تو.
  3. کم و بو – شرمم باد.