برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

مأخذهای فارسی
۲۹
 

اما نسبت حیرت و ضلالت و دهری و طبیعی بودن که باو داده، چنانکه قبلاً هم نوشته شده، برخلاف دلائل و مدارک و دور از حقیقت و انصافست.

۵

نسخهٔ مجموعه‌ای بنام (مقالات شمس الدین تبریزی) در کتابخانهٔ دانشگاه اسلامبول تحت شمارهٔ ۶۷۹۰، ۸۲ ب نسخ خطی فارسی ضبط است که در آن دوبار از خیام یاد شده؛ اوّل، درمورد درس خواندن حجةالاسلام ابوحامد امام محمد غزالی از خیام بدین شرح: «محمد غزالی (رحمه الله) اشارات بوعلی را بر عمرخیام بخواند. او فاضل بود. جهة آن طعن زنند که در احیا که از آن استنباط کرد و باز بخواند؛ گفت فهم نکرده‌ای هنوز. سیم بار بخواند. مطربان و دهل زنان را آواز داد؛ تا چون غزالی از پیش او بیرون آید بزنند؛ تا مشهور شود که بر او میخواند؛ تا فایده دهدش». دوم – در مورد ایراد بر اشعار خیام بدین عبارت: «شیخ ابراهیم بر سخن خیام اشکال آورد که چون رسید، سرگردانی چون باشد؟! گفتم: آری، وصف صفت خود میگوید. او سرگردان بود؛ باری بر فلک مینهد تهمت را، باری بر روزگار، باری بر بخت، باری نفی میکند. باری اگر میگوید؛ سخنهائی در وهم تاریک میگوید؛ مؤمن سرگردان نیست». ایراد و اعتراض زعمای صوفیّه، از لحاظ مشرب و مسلک بر خیّام، چنانکه از شیخ نجم الدین دایه نیز مشاهده شد، استبعادی ندارد؛ اما قضیهٔ درس خواندن حجةالاسلام ابوحامد امام محمد غزالی از خیام خیلی مستبعد است.

هرچند زکریا بن محمد قزوینی هم در کتاب (آثار البلاد و اخبار العباد) حکایتی شبیه بآنرا نقل کرده؛ ولی گفته است که «بعضی از فقها از خیام درس میخواند و نام او را پیش مردم بزشتی میبرد.. تا آخر» و اسم آن فقیه را نبرده است و احوال حجةالاسلام غزالی در کتب تواریخ و سیر مضبوط است؛ او ابتدا در طوس از احمد رازکانی درس خوانده و بعد، در نیشابور در محضر امام الحرمین ابوالمعالی جوینی تکمیل تحصیلات کرده و در دورهٔ حیات استاد اخیر خود شروع بتألیف نموده و از جانب او تحسین و تشویق باین کار گردیده و در همان اوان هم در میان خواص و عوام