برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۸۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۳۷۸
خیام
 

۴۱۳ – ۱۱۱ حج

  صبحست؛ دمی بر می گلرنگ زنیم وین شیشهٔ نام و ننگ بر سنگ زنیم،  
  دست از امل دراز خود باز کشیم، در زلف دراز و دامن چنگ زنیم.  

۴۱۴ – ۱۳۷ کم – ۲۲۴ رز

  کو محرم راز؟ تا بگویم یکدم کز گاه نخست خود[۱] چه بودست آدم؛  
  محنت‌زده‌ای سرشته‌ای از گل غم، یکچند جهان بگشت و برداشت قدم.  

۴۱۵ – ۱۱۹ بو

  کنجی و دو قرص از جهان بگزیدم وز دولت و حشمتش طمع ببریدم،  
  درویشی را ز جان و دل بخریدم؛ در درویشی توانگریها دیدم.  

۴۱۶ – ۱۳۲ کم – ۲۲۵ رز

  گرد دگری چگونه پرواز کنم؟ یا عشق توئی چگونه آغاز کنم؟  
  یک لحظه سرشک دیده می نگذارد؛ تا چشم بروی دگری باز کنم.  

۴۱۷ – ۳۰ کم – ۲۲۶ رز

  گر من ز می مغانه مستم؛ هستم! ور عاشق و رند و بت پرستم؛ هستم!  
  هر کس بخیال خود[۲] گمانی دارد؛ من خود دانم؛ هر آنچه[۳] هستم، هستم.  

۴۱۸ – ۲۲۷ رز

  گر من گنه روی زمین کردستم؛ عفو تو امیدست که گیرد دستم.  
  گفتی که «بروز عجز دستت گیرم» عاجزتر ازین مخواه کاکنون هستم.  

۴۱۹ – ۸۱ کم – ۲۲۸ رز

  گفتم که «دگر بادهٔ گلگون نخورم، می خون رزانست دگر خون نخورم،»  
  پیر خردم گفت «بجدّ میگوئی؟» گفتم که «مزاح میکنم[۴] چون نخورم؟!»  

  1. رز – کز اول کار خود.
  2. رز – هر طایفه‌ای بمن.
  3. رز – من زان خودم چنانکه.
  4. کم – گفتم که خطاست این سخن.