برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۸۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۳۷۶
خیام
 

۴۰۰ – ۲۱۸ رز

  جانا، من و تو نمونهٔ پرگاریم؛ سر گرچه دو کرده‌ایم؛ یک تن داریم،  
  بر نقطه روانیم همی دایره‌وار؛ تا آخر کار سر بهم باز آریم.  

۴۰۱ – ۱۴۹ کم – ۲۱۹ رز – ۴ مو – ۶ سع – ۱۱۲ بو

  جاوید نیم چو اندرین[۱] دهر[۲] مقیم؛ پس بی می و معشوق خطائیست عظیم[۳]  
  تا کی ز قدیم و محدث؛ ای مرد سقیم؟[۴] رفتیم چو ما[۵] جهان چه محدث چه قدیم!  

۴۰۲ – ۲۰۲ حج

  خود را شب و روز در شراب اندازم وز جور فلک مست و خراب اندازم.  
  چون کشتی عمر غرقه خواهد گشتن؛ آن به که سپر بر سر آب اندازم.  

۴۰۳ – ۲۳ نز

  خورشید بگل نهفت می نتوانم و اسرار زمانه گفت می نتوانم.  
  از بهر تفکّرم برآورده خرد؛ درّی که ز بیم سفت می نتوانم.  

۴۰۴ – ۱۵۱ حج – ۱۷۰ کم – ۲۲۰ رز – ۱۱۶ بو

  در پای اجل[۶] چو من پراکنده[۷] شوم وز بیخ امید عمر بر[۸] کنده شوم؛  
  زنهار.. گلم بجز صراحی مکنید؛ باشد[۹] که ز باده پر شوم[۱۰] زنده شوم.  

۴۰۵ – ۱۰۱ حج – ۲۲۱ رز – ۱۱۳ بو

  در عشق تو صد گونه ملامت بکشم ور بشکنم این[۱۱] عهد غرامت بکشم.  
  گر عهد[۱۲] وفا کند جفاهای ترا؛ باری کم از آنکه تا قیامت بکشم؟!  

  1. رز و مو و سع و بو – چون نیست مقام ما درین.
  2. رز و بو – دیر.
  3. بو – بی ساقی و معشوق عذابیست الیم.
  4. رز و سع – سلیم. مو – امیدم و بیم. بو – ای مرد حکیم.
  5. رز و مو – چون من رفتم. سع – چون من مردم.
  6. کم – عمل. رز – امل.
  7. کم و رز و بو – سرافکنده.
  8. کم – از دست اجل چو مرغ پر. رز – وز دست اجل چو مرغ پر.
  9. کم و رز و بو – شاید.
  10. کم – چو بوی می‌رسد. رز – چو پر ز می شوم. بو – چو بر باده شود.
  11. رز – آن.
  12. رز و بو – عمر.