این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
رباعیات خیام
۳۷۵
۳۹۲ – ۲۱۰ رز
برخیز و بیا؛ تا می گلرنک کشیم، | با نغمهٔ عود و ناله چنگ کشیم، | |||||
هش دار که ایّام تراویح گذشت؛ | عید است و بیا؛ تا می گلرنگ کشیم. |
۳۹۳ – ۱۸۱ کم – ۲۱۱ رز
برخیز؛ دلا[۱]، که چنک بر چنک زنیم، | می نوش کنیم و نام بر ننک زنیم، | |||||
سجّاده بیک پیاله می بفروشیم، | وین شیشهٔ نام و ننک بر[۲] سنک زنیم. |
۳۹۴ – ۲۱۲ رز
بر مفرش خاک خفتگان میبینم، | در زیر زمین نهفتگان میبینم، | |||||
چندانکه بصحرای عدم مینگرم؛ | نا آمدگان و رفتگان میبینم. |
۳۹۵ – ۱۵۶ حج
بی باده مباش تا توانی یکدم؛ | کز باده شود عقل و دل و دین خرّم. | |||||
ابلیس اگر باده بخوردی یکدم؛ | کردی دو هزار سجده پیش آدم. |
۳۹۶ – ۱۰۵ حج – ۲۱۴ رز – ۱۱۱ بو
تا چند اسیر عقل هر روزه شویم؟ | در دهر چه صد ساله چه یکروزه شویم! | |||||
در ده تو بکاسه می از آن پیش که ما | در کارگه کوزه گران کوزه شویم. |
۳۹۷ – ۱۸۶ کم – ۲۱۵ رز
تا دست باتفّاق در[۳] هم نزنیم؛ | پائی[۴] بنشاط بر سر غم نزنیم. | |||||
پیش از گه صبحدم صبوحی بزنیم؛[۵] | کاین صبح بسی دمد که ما دم نزنیم. |
۳۹۸ – ۲۱۶ رز
تا ظن نبری که من بخود موجودم، | یا این ره خونخواره بخود پیمودم. | |||||
چون بود و حقیقت من از او بودست؛ | من خود که بدم؟ کجا بدم؟ کی بودم؟! |
۳۹۹ – ۴۳ کم – ۲۱۷ رز
ترسیم کزین پیش[۶] بعالم نرسیم، | با همنفسان نیز فراهم نرسیم، | |||||
این دم که دروئیم غنیمت شمریم. | شاید که بزندگی در آن دم نرسیم. |