برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۲۸
خیام
 

هم غافلون»[۱] خلاص یابد و قدم بذوق و شوق در راه سلوک نهد؛ تا آنچه در نظر آورد، در قدم آورد؛ که ثمرهٔ نظر ایمانست و ثمرهٔ قدم عرفان. فلسفی و دهری و طبایعی از این دو مقام محرومند و سرگشته و گم گشته‌اند. یکی از فضلا – که بنزد نابینایان بفضل و حکمت و کیاست معروف و مشهور است و آن عمر خیام است – ازغایت حیرت و ضلالت این بیت میگوید:

رباعی

  «در دایرهٔ کامدن و رفتن ماسـت،
آنرا نه بدایت، نه نهایت پیداست»  
  «کس می نزند دمی درین عالم راست؛
کان آمدن از کجا و رفتن بکجاست؟!..»  

رباعی

  «دارنده، چـو ترکیب طبایع آراست؛
باز از چه سبب فکندش اندر کم و کاست؟»  
  «گر زشت آمد این صور؛ عیب کراست؟
ور نیک آمد؛ خرابی از بهر چه خواست؟!.»[۲]  

و نیز در فصل چهارم از باب چهارم همان کتاب مینویسد: «امّا آنچه حکمت در میرانیدن بعد از حیات و در زنده کردن بعد از ممات چه بود؛ تاجواب بآن سرگشته عاطل میگوید (کذا فی‌الاصل): «دارنده، چو ترکیب طبایع آراست.. تا آخر».[۳]

چنانکه مشاهده میشود شیخ نجم الدین دایه هم با آنکه از اعاظم طریقت صوفیّه و کبار سلسهٔ کبراویهٔ آن طریقت و مخالف آراء و عقاید خیام بوده و اورا فلسفی، دهری و طبیعی معرفی نموده، اشتهار وی را با فضل و حکمت و کیاست تأیید کرده؛


  1. آیهٔ ۶ سورهٔ ۳۰ (الروم) یعنی؛ میدانند ظاهری را از زندگانی دنیا و ایشان از آخرت هستند غافلان.
  2. صفحهٔ ۱۸ چاپ ۱۳۱۲ هجری شمسی در تهران.
  3. صفحهٔ ۲۲۷ همان چاپ.