برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۷۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۳۶۶
خیام
 

۳۳۰ – ۲ غن

  آنی که نبودت بخور و خواب و نیاز، کردند نیازمندت این چار انباز،  
  هر یک بتو آنچه داد بستاند باز؛ تا باز چنان شوی که بودی آغاز.  

۳۳۱ – ۲۵۱ حج – ۱۲۰ کم – ۱۶۷ رز – ۱ غن

  از جملهٔ رفتگان این راه دراز، نو[۱] آمده‌ای کو؟[۲] که خبر گوید[۳] باز،  
  زنهار.. درین سراچه از روی مجاز[۴]، چیزی نگذاری[۵] که نمیایی باز.  

۳۳۲ – ۴۲ حج – ۱۷۳ کم – ۱۶۸ رز – ۹۴ بو

  از روی حقیقتی؛ نه از روی مجاز، ما لعبتکانیم و فلک لعبتباز[۶]،  
  بازیچه همی کنیم بر نطع وجود، رفتیم[۷] بصندوق عدم یک یک باز.  

۳۳۳ – ۱۲۹ کم – ۱۰ مو

  ای مرد خردمند ، پگه تر برخیز وان کودک خاک بیز را بنگر تیز،  
  پندش ده و گو که «نرم نرمک می‌بیز مغز سر کیقباد و چشم پرویز»  

۳۳۴ – ۱۷۰ رز – ۹۵ بو

  ایدل، چو حقیقت جهان هست مجاز؛ چندین چه خوری غم اندرین قحط نیاز[۸]؟  
  تن را بقضا سپار و با درد[۹] بساز، کاین رفته قلم؛ ز بهر تو ناید باز.  

۳۳۵ – ۱۴۶ کم – ۱۶۹ رز

  این چرخ که با کسی نمیگوید راز، کشته بستم هزار محمود و ایاز.  
  می خور که نبخشند بکس عمر دراز[۱۰]، وانکس[۱۱] که شد از جهان نمیآید باز.  

  1. کم و رز و غن – باز.
  2. غن – کیست.
  3. کم – پرسم. رز – گیرم. غن – تا بما گوید باز.
  4. کم – زنهار درین دو راههٔ راز و نیاز. رز – هان بر سر این دو راهه آز و نیاز. غن – پس بر سر این دو راهه آز و نیاز.
  5. غن – تا هیچ نمانی.
  6. کم
      ما لعبتکانیم و فلک لعبتباز. از روی حقیقتی نه از روی مجاز.  
  7. کم – افتیم.
  8. بو – چندین چه بری خواری ازین رنج و نیاز.
  9. بو – وقت.
  10. رز – که بکس عمر دوباره ندهند.
  11. رز – هرکس.