این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
رباعیات خیام
۳۶۱
۲۹۶ – ۸۰ بو
وقتست که از صبا جهان آرایند | وز چشم سحاب چشمهها بگشایند، | |||||
موسی دستان ز شاخ کف بنمایند، | عیسی نفسان ز خاک بیرون آیند. |
۲۹۷ – ۸۳ بو
یاران، چو باتّفاق دیدار کنید؛ | باید که ز دوست یاد بسیار کنید. | |||||
چون بادهٔ خوشگوار نوشید بهم، | نوبت چو بما رسد؛ نگونسار کنید. |
۲۹۸ – ۸۲ حج – ۸۶ کم – ۱۴۸ رز – ۸۴ بو
یاران چو باتفاق[۱] میعاد کنند[۲]، | خود را بکمال یکدگر[۳] شاد کنند[۴]، | |||||
ساقی چو می مغانه بر کف گیرد | بیچاره فلان را[۵] بدعا یاد کنند[۶] |
۲۹۹ – ۲۱۹ حج – ۱۹۷ کم – ۱۴۹ رز – ۸۵ بو
یک جرعهٔ می مملکت چین ارزد[۷] | یک قطرهٔ می صد دل و صد دین ارزد[۸]، | |||||
خوشتر ز شراب در جهان چیست؟ بگو[۹]؛ | تلخی که هزار جان شیرین ارزد... |
۳۰۰ – ۵۸ کم – ۷ مو
یک قطرهٔ آب بود و با دریا شد، | یک ذرّهٔ خاک با زمین یکجا[۱۰] شد، | |||||
آمد شدن تو اندرین دنیا[۱۱] چیست؟.. | آمد مگسی پدید و ناپیدا شد!.. |
۳۰۱ – ۴ مج
یک نان بدو روز اگر بود حاصل مرد | وز کوزه شکستهای دمی آبی سرد؛ | |||||
مأمور کم از خودی چرا باید بود؟!. | یا خدمت چون خودی چرا باید کرد؟!. |
- ↑ بو – بموافقت چو.
- ↑ کم و رز و بو – کنید.
- ↑ کم و بو – بجمال یکدگر. رز – بجمال همدگر.
- ↑ کم و رز و بو – کنید.
- ↑ کم – مرا هم،
- ↑ کم و رز و بو – کنید.
- ↑ کم و بو – یک جام شراب صد دل و دین ارزد. رز – یک باده هزار مرد بیدین ارزد.
- ↑ کم – یک جرعهٔ می بملکت چین ارزد. رز و بو – یک جرعهٔ می مملکت چین ارزد.
- ↑ کم – جز باده لعل چیست در روی زمین. بو – جز باده لعل نیست در روی زمین. رز – در روی زمین ز باده خوشتر چه بود.
- ↑ مو – یکتا.
- ↑ مو – عالم.