این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۳۵۸
خیام
۲۷۴ – ۹۹ حج – ۱۶۰ کم – ۱۳۷ رز
گویند که «فردوس برین[۱] خواهد بود، | آنجا می ناب و حور عین[۲] خواهد بود»، | |||||
گر ما می و معشوق پرستیم چه باک[۳]؛ | چون عاقبت کار همین خواهد بود. |
۲۷۵ – ۷۱ حج – ۱۶۳ کم – ۱۳۸ رز
گویند که «آن کسان که با[۴] پرهیزند، | زانسان که بمیرند بدانسان خیزند» | |||||
ما با می و معشوق از آنیم مقیم[۵]؛ | تا بو[۶] که بحشرمان چنان انگیزند. |
۲۷۶ – ۸۵ حج – ۱۳۹ رز
گویند که «ماه رمضان گشت پدید[۷]، | من بعد بگرد باده نتوان گردید» | |||||
در آخر شعبان بخورم چندان می | کاندر رمضان مست بخفتم[۸] تا عید. |
۲۷۷ – ۲۲۷ حج
لاله همه رنگ ارغوانی بتو داد، | سوسن همه مایهٔ جوانی بتو داد، | |||||
گل بود که اندکی برویت مانست؛ | او نیز برفت و زندگانی بتو داد. |
۲۷۸ – ۱۴۰ رز
لب بر لب کوزه هیچ دانی مقصود؟ | یعنی لب من نیز چو لبهای تو بود، | |||||
آخر که وجود تو نماند موجود؛ | لبهات چنین شود بفرمان ودود. |
۲۷۹ – ۱۵۸ بو
ماه رمضان برفت و شوّال آمد | هنگام نشاط و عیش و قوّال آمد، | |||||
آمد گه آنکه خیکها اندر دوش | گویند که «پشت پشت حمّال آمد» |
۲۸۰ – ۲۷۳ حج
مگذار که غصّه در کنارت گیرد | و اندوه محال روزگارت گیرد، | |||||
مگذار کنار جوی آب و لب کشت، | زان پیش که خاک در کنارت گیرد. |