این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۳۳۰
خیام
۷۶ – ۱۱۳ حج
در پای قرابه قلقل می چه خوشست؟! | وان زاری زار نالهٔ نی چه خوشست؟! | |||||
در بر، بت دلفریب و در سر، می ناب؛ | فارغ ز غم زمانه؛ هی هی.. چه خوشست؟!. |
۷۷ – ۱۵۵ حج – ۱۰۹ کم – ۴۲ رز – ۲۹ بو
در پردهٔ اسرار کسی را ره نیست، | زین تعبیه جان هیچکس آگه نیست، | |||||
جز در دل خاک هیچ منزلگه نیست، | می خور[۱] که چنین فسانهها کوته نیست. |
۷۸ – ۷۹ حج – ۲۴۴ کم – ۴۳ رز – ۲۷ بو
در خواب شدم؛[۲] مرا خردمندی گفت | کز خواب کسی را گل شادی نشکفت، | |||||
چیزی[۳] چکنی که با اجل باشد جفت، | می نوش که عمرهات میباید خفت!.. |
۷۹ – ۲۹۷ حج
در دهر چو من بندهٔ کم طاعت نیست، | جز معصیت و باده مرا عادت نیست، | |||||
ایزد داند حال مرا در دوزخ؛ | کاندر تف گرمابه مرا طاقت نیست. |
۸۰ – ۴۴ رز
در ده، صنما، می که جهانرا تابیست، | زان می که گل نشاط را زو آبیست، | |||||
بشتاب؛ که آتش جوانی آبیست، | دریاب؛ که بیداری دولت خوابیست. |
۸۱ – ۱۵۲ حج – ۴۵ رز ۲۴ بو
در صومعه و مدرسه و دیر و کنشت | ترسندهٔ دوزخند[۴] و جویای بهشت | |||||
وآنکس[۵] که ز اسرار خدا باخبر است، | زین تخم در اندرون دل هیچ نکشت. |
۸۲ – ۱۸۴ کم – ۴۶ رز
در عشق تو از ملامتم ننگی نیست، | با بیخبران درین سخن جنگی نیست، | |||||
این شربت عشق داروی مردانست؛ | نامردانرا ازین قدح رنگی نیست. |