برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۰۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۲۹۴
خیام
 

الأریب الخطیر الفلکیّ الکبیر حجّة الحقّ والیقین نصیر الحکمة والـدّین فیلسوف العالمین سیّد حکماء المشرقین ابی‌الفتح عمر ابن ابراهیم الخیام» این رساله نیز در مجموعهٔ (خیام) سید سلیمان ندوی چاپ شده است.

۹– رسالة فی الاحتیال لمعرفة مقداری الّذهب و الفضّة فی جسم مرکّب منهما که نسخه‌ای از آن در کتابخانهٔ «گوتا» در آلمان تحت شمارهٔ ۱۱۵۸ موجود بوده و در آخر مجموعهٔ (رزن) در برلن و در مجموعهٔ (خیام) سیّد سلیمان ندوی در هندوستان چاپ شده است.

۱۰– نوروزنامه که بتصحیح استاد دانشمند آقای مجتبی مینوی بسال ۱۳۱۲ هجری شمسی در تهران بطبع رسیده و استاد نامبرده در مقدّمه‌ای که برای آن نگاشته‌اند، دلایل صحّت انتساب آنرا بخیام از قبیل (زمان و مکان تألیف، طرز فکر، سادگی و لطافت و بی‌تکلّفی شیوه، سبک املاء مانند نوشتن (پ) و (چ) فارسی و (د) مهمله بصورت (ب) و (ج) و (ذ) معجمه و (کی) بجای (که) و امثال اینها مفصّلا شرح داده‌اند؛ ولی خاورشناس معاصر آقای و. مینورسکی در نامه موّرخ ۱۹۳۴/۸/۱ میلادی که بمرحوم میرزای قزوینی نوشته میگوید «نوروزنامه را بنده میشناسم؛ ولی هیچ اطمینان ندارم که مال عمر خیام باشد؛ بلکه اثر یکی از شاگردان آنست. خـود عمر خیام خطاباً بخود البتّه القاب سیّدالمحقّقین الخ استعمال نمیکرد. و دیگر در باب زیج ملکشاهی طوری سخن میراند که نمیشود تصوّر کرد که همین شخص یکی از آنها بوده که نوروز را بفروردین آورده بودند». بنظر نگارنده، این ایرادهای آقای مینورسکی صحیح نبوده و وارد نیست؛ زیرا مقصود او از القاب، عناوینی است که در اوّل نوروزنامه پس از سپاس خدا و درود پیغمبر نوشته شده و بدین عبارتست «چنین گوید خواجهٔ حکیم، فیلسوف الوقت، سیّدالمحقّقین، ملک الحکما: عمر بن ابراهیم الخیام رحمة الله علیه» ولی از زمانهای بسیار قدیم تا موقع معمول و متداول گردیدن چاپ در ایران که کتابها با دست استنساخ میشده در کتابهائی که مؤلّف آنها اسمی از خود نبرده بوده، گاهی، نسّاخ که شاید از شاگردان مولّف هم بوده‌اند، نام او را با القاب