خیام و مأخذهای فارسی
۱
عارف معروف و شاعر مشهور: حکیم ابوالمجد مجدودبن آدم سنائی[۱] که در سال ۵۲۵ هجری قمری وفات یافته و با خیام معاصر بوده، نامهای از هرات باو در نیشابور نوشته که این نامه با مقدمهای راجع بموضوع آن در مجموعهای که نسخهای از آن در کتابخانهٔ (فاتح) در اسلامبول ضبط است[۲] و چون نامهٔ مذکور حاوی نکاتی دربارهٔ خیام است با مقدمهای که دارد، ذیلاً نگاشته میشود:
«این نامهایست در عذر آن تهمتی که بر شاگرد خواجه سنائی (رحمةالله علیه) کرده بودند. در نیشابور، در کاروانسرائی که او فرود آمده بود، غلامی هندو دَرِ خانهٔ صرافی باز کرد و مبلغ هزار دینار زر نیشابوری بر گرفت؛ پس، بضرب چوب مقرّ آمد و گفت بشاگرد خواجه دادم. شاگرد طمع داشت که خواجه در حق او شفاعت کند، سنائی از سر ملال و دلتنگی در آن معنی هیچ نگفت، برخاست و بهری رفت. شاگرد از سر بغض و حقد گفت بخواجه سنائی دادم. صراف از پس خواجه بهری قاصد فرستاد و خواجه سنائی این نامه را در این معنی ازهری باز به نیشابور فرستاد. بخدمت خواجه حکیم عمرابن خیام مینویسد برای این قضیّه:»
«بسم الله الرحمن الرحیم، یا ایها النبی حسبک الله و من اتّبعک من المؤمنین[۳] چون سلطان نبوت و شهنشاه دعوت را از فضای لامکان بواسطهٔ کن فکان برسولی بولایت
- ↑ یا؛ ابوالحسن علیبن آدم سنائی؛ بنا بر آنچه دریک نسخهٔ بسیار قدیمی که بظن قوی در دورهٔ حیات خود سنائی از اشعار وی تدوین و تحریر یافته و بشمارهٔ ۲۳۵۳ خطی فارسی در کتابخانهٔ ملی تهران ضبط است.
- ↑ از این نامه دانشمند گرامی آقای مجتبی مینوی عکسی تهیه کرده و دربارهٔ آن مقالهای هم تحت عنوان (نامهای از سنائی بخیام) نوشتهاند که در شمارهٔ پنجم سال سوم مجلهٔ ادبی (یغما) منتشر شده است.
- ↑ آیهٔ ۶۶ از سورهٔ ۸ (الأنفال) یعنی؛ ای پیغمبر بس است ترا خدا و آنانکه پیروی کردند ترا از مؤمنان.