برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۲۶۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۲۵۶
خیام
 

آن نفس مطیئنه‌ای که این فیلسوف آتنی میخواسته است آنرا بوسیلهٔ (آتاراکسی) تعریف نماید، عبارت بوده است از یک معنویّت سالم و ساکن مشحون از چنان ارادهٔ ثابت و استواری که واجد آن، بمجرّد ورود موت، با کمک راحت و فراغت، برخاسته و خواهد رفت و از رفتن خود هم هیچگونه افسوسی نخواهد خورد».

«خیام، اینطور نبوده؛ او دنیا را دوست میداشته و چون میدیده که از این دنیای محبوب و مطلوب خواهد رفت و هرگز بر نخواهد گشت؛ از این جهة بسیار متاسف بوده و این تأسف خود را در رباعیات بدبینانه و در عین حال بسیار زیبائی، کراراً، اظهار داشته و از این رباعیات علاقهٔ حسرت انگیزی نسبت بدنیا و زندگانی آن نمایانست»

«در میان آنان از جهات دیگری هم فرقهای فاحشی وجود دارد؛ حکیم فرزانهٔ ایران معتقد مذهب لاادریه بوده و ضمناً بقدرت کلّی مدبّر و مدیری هم بنام خدا که ابناء بشر را در مقابل مشیّت او اختیاری نیست، ایمان قاطعی داشته و بالنتّیجه از جمله فلاسفه‌ایست که مذهب جبرّیه را (در خارج از دایرهٔ اراده‌ای که باو تفویض شده) تصدیق مینماید؛ در صورتی که لوکرجیوس، قطعاً از یقینیان[۱] بوده و خود را چنان معرفی می‌کند که گوئی برای او حقیقتی نامعلوم یا غیر قابل ادراک، اصلا، وجود ندارد؛ یعنی از (لاادریه) بودن او سهل است حتّی در سراسر سخنانش برای ایهام کوچکترین شکّ و شبهه‌ای در علم خود کلمه‌ای هم نمیتوان پیدا کرد و بطور قطع منکر و ملحد است و همچنین باندازه‌ای طرفدار اختیار و تفویض است که میتوان او را از غلات معتزله بشمار آورد. خیلی هم خوشبین است، حتی در مقابل مرگ، کاملا، لاقید و بی‌پرواست و از اینکه روزی ناگزیر از بدرود زندگانی خواهد بود، ذره‌ای متأثر نیست»

«پس.. میتوان گفت که خیام، از لحاظ (طرفداری از فلسفه انقلاب عالم، انکار ادیان و ابدیت روح، تعقیب سعادت در این حیات دنیوی، عبارت دانستن غایهٔ


  1. Dogmatiques