برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۲۵۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۲۴۶
خیام
 

بر می‌انگیزد و براه می‌اندازد.» و اینگونه فرجهای بعد از شدّت آدمی را بیش از هر دلیل و هر برهانی مؤمن و موّحد میگرداند.

اصلاً، خیام، چنانچه مرحلهٔ بدبینی را تا لب پرتگاه آن پیموده؛ در ورطهٔ نیهیلیزم و انکار مطلق نیفتاده است و بدین جهة میگوید که هرگز؛ یعنی هیچوقت یکی را دو نگفتم؛ یعنی وحدانیّت ترا انکار نکردم و بسیاری از رباعیات او، ترجمان همین عقیدهٔ ثابت و ایمان صادق است.

خیام، در همهٔ احوال، بیک حقیقت مطلق و قدرت کلّی مؤمن و معتقد بوده و بروایت موّثق مورّخ معتمد عصر او؛ ابن فندق که بدرک محضر وی نیز نایل گردیده، در آخرین دقایق عمر خود نماز گذارده و سر بسجده گذاشته و گفته است که «خداوندا، من ترا باندازه‌ای شناختم که میتوانستم» و این عجز و اعتراف به بیان حکیم معمّری در واپسین لحظات زندگانی خود بسیار شباهت دارد.

با همهٔ این احوال، مسلّم است که خیام، اساساً، در بارهٔ حادثات عالم؛ ویژه در مسائل حیات و ممات و معاش و معاد، آراء بسیار بلند و عالمانه‌ای داشته و طرز فکر وی با افکار و عقاید عامهٔ مردم خیلی متفاوت؛ بلکه مغایر بوده، گاهگاهی هم بایجاب طبعی آزاد و اقتضای قریحهٔ نقّادی که دارا بوده، معتقدات عامیانهٔ ارباب تعصّب را مورد استخفاف و استهزاء قرار داده و از جستن نکات باریک و بکار بستن عبارات دلنشین، برای انجام این مرام، خرسند بوده و شاید هم حظّی میبرده است و با این همه، در مبحث حقیقت مطلقی که بوجود او با کمال صدق و اخلاص میگرویده، وضعی بغایت جدّی داشته و برای بیان برتر و بالاتر بودن وی از مظانّ عقل و اندیشه عباراتی چنان گزیده و شایسته‌ای گلچین کرده و بکار برده است که همان بیانات شاعرانهٔ او، جهة اثبات ایمان کامل وی بیک وجود مطلق و قدرت کلّی، یک سلسله براهین قاطعی را تشکیل میدهد؛ و فقط، از مفهوم بعضی از رباعیات ممتازی که در این معنی ساخته چنین بر میاید که آن قدرت کلّی که او بدان گرویده، با وجود مطلق