«فقدبان انّ جمیع الذّوات والمهیات اّنما تفیض من ذات المبدأ الاعلی الاوّل الحقّ جلّ جلاله علی ترتیب وفی سبیله نظام وهی کلّها خیرات». یعنی؛ پس آشکار شد که همه ذاتها و ماهیتها فیضان مییابد اذ ذات مبدأ اعلی و اول حق جل جلاله از روی ترتیبی و در طریق آن نظامی است و همهٔ آنها خیراتست». و این عبارات دارای قسمتی از همان مضامینی است که در ترجمهٔ کلمهٔ (ابداع) از خطبهٔ سابق شیخالرئیس بکار برده شده. و علاوه بر اینکه اتحاد این قسمت در دو اثر جداگانه حاکی از وحدت نگارندهٔ هر دو و دلیل دیگریست بر ثبات و رسوخ ایمان و اعتقاد او بر وجود مبدأ اعلی و اولّی که حق است و همهٔ خیرات از اوست. قسمت دیگری از آن هم مشعر و مبین آنست که این خیرات، ذوات و ماهیانست و فیضان آنها از روی ترتیبی است و در راه آن نظام و انتظامی وجود دارد و خودرو و سرسری نیست. و چون حکیم فرزانهای که ما او را بنام (خیام) میشناسیم، با آن سجایائی که از وی سراغ داریم، کسی نیست که صرف وقت کند در تحریر رسالهای از روی ریا و بذل جهد نماید در اقامهٔ براهینی برخلاف عقیدهٔ خویش؛ پس، مسلم است که او، این عالم لایتناهی را، از دریچهٔ چشم ستارهشناسی تماشا کرده، اطراف و جوانب آنرا زیر نظر آورده و دقایقش را بدقت سنجیده؛ در پیدایشش حکمت و علتی و در گردشش نظم و ترتیبی دیده و سرانجام قناعت و اطمینان پیدا کرده که این دستگاه بدین عظمت و ترتیب، نتیجهٔ یک صدفهٔ کور نبوده و دستخوش طبیعت بیشعوری نیست؛ بلکه محض خیر و فیض محضی است از مبدأی مدبّر و مدیر تعالی شأنه. و بدیهی است که چنین خداشناسی را بپیروی از تصور سطحی برخی از ظاهربینان نمیتوان دهری یا طبیعی شناخت.
۸
فصل آخر (رسالهٔ در علم کلیات) مندرج در مجموعهٔ شماره ۹۰۷۲ موجود در کتابخانهٔ مجلس شورای ملی ایران بدین شرح است: «فصل سوم – بدان که کسانی که طالبان شناخت خداوندند، سبحانه و تعالی، چهار گروهند؛ اول، متکلمانند که ایشان بجدل و حجتهای اقناعی راضی شدهاند و بدان قدر پسنده کردهاند در معرفت