برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۲۲۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۲۱۶
خیام
 

نگارش تتّوی در تاریخ الفی سال ۵۰۹ بوده و این تاریخ هم منافی مندرجات کتاب میزان‌الحکمه نیست؛ چه آنکه این کتاب در ۵۱۵ تألیف و در آن، نام خیام که بسال ۵۰۹ درگذشته بوده، با دُعای (رحمة الله علیه) یاد شده و تاریخهای ۵۰۶ و ۵۳۰ در حکایت هفتم از مقاله سوّم چهارمقاله نیز باعبارات عربی (ستّ و خمسمائه) و (ثلثین و خمسمائه) نوشته شده؛ نه با ارقام و بدین سبب قابل اشتباه از طرف مستنسخ نبوده است با وجود این احوال بهیچوجه نمیتوان تصوّر کرد که روایت بـار احمد رشیدی تبریزی از قول نظامی عروضی سمرقندی صحیح بوده و حکایت خود او، شخصا، نادرست است.

چهارم – افسانهٔ علاقمندی خیام بشکار است که آنرا باراحمد رشیدی تبریزی بر طبق چاپ آقای کل پینارلی چنین نقل کرده «و ایضاً بتوالی چنان معلوم شد که حکیم خیام را میل تمام بشکار بوده. اتّفاقاً، در دهستانی که از توابع استراباد بود بشکار اشتغال داشته بوده و چنانکه رسم آن حال باشد، سگی را نزله گویند که با جانوری در جنگل از پی باز رها کنند ناگاه گرازی میرسد و سگ را ناچیز می‌کند. حکیم این رباعی فی‌الفور گوید: – رباعیّه –

  «افسوس ازین گرجیک پر تک و تاز؛ کو در رفتن بباز بودی همراز،  
  از بسکه دلش به استخوان مایل بود شد عاقبت او نصیب دندان گراز».  

این رباعی در نسخه‌های قدیم رباعیات خیام وجود ندارد و بسخن خیام هم شبیه نیست. اصلاً، شکار هم بکار خیام شباهت ندارد و کلمهٔ (نزله) در متن حکایت و کلمه‌های (گرجیک) و (باز) در رباعی ظاهراً صحیح بنظر نمیرسد؛ زیرا هرگز سگی بنام (نزله) و (گرجیک) شنیده نشده و شعرا، معمولا، هر چیز تیزتک را در سرعت سیر به (باد) تشبیه میکنند؛ نه به (باز) و مرحوم حسین دانش در مقدّمهٔ خود به (رباعیات خیام) که این افسانه را از قول یار احمد رشیدی نقل کرده بجای کلمات مذکور، بترتیب، (توله) و (سکبچه) و (باد) نوشته و پیداست نسخه‌ای که بنظر دانش مرحوم رسیده صحیح بوده است.

پنجم – افسانه حال حیرت خیام است که آنرا یـار احمد رشیدی در طربخانه