برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۲۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

خیام در آثار خویش
۱۱
 

فیسبق وجوده الجوهر. لا یوصف بکیف فیشابه و یضاهی و لا بکمّ فیقذّر و یجزّی ولا بمضاف فیوازی فی وجوده و یحاذی ولا بعین فیحاط به و یحوی و لا بمتی فینقل من مدّة الی اخری ولا بوضع فیختلف علیه الهیئآت و یکتنفه الحدود والنهایات ولا بجدة فیشمله شامل ولا بانفعال فیغیّر وجوده فاعل ولا بفعل الا ابداعاً... الخ».

در صدر ترجمه‌ای که ما اختیار نمودیم نوشته شده: «ترجمة الخطبه لعمر بن ابراهیم النیسابوری الخیام – قال نادرة الفلک عمر ابن ابراهیم النیسابوری الخیام: – لقد استدعی منّی جماعة من الاخوان باصفهان فیسنة ۴۷۲ ترجمة الخطبة التی انشأها الشیخ الحکیم ابوعلی بن سینا فاجبتهم الی ذالک و اقول و قال»[۱] بعد از این مقدمه ترجمهٔ خطبه عیناً با عبارات زیر آغاز میشود: –

«پاکا، پادشاها، دادار، ایزد کامگار، خداوندی که آغاز همه چیزها ازوست و و انجام همه چیزها بدوست و ایزد جل جلاله جوهر نیست که بپذیرفتن اضداد متغیر گردد (و بباید دانست که نه هر جوهری ضدپذیر باشد چون ملائکه و اجرام سماوی بل چون صور که صور، جوهرند و اضداد پذیرند ولیکن این سخن خطا نیست که خواجه میگوید و ایزد جل جلاله جوهر نیست که نشاید که وصفی وی را و دیگر چیزها را بود باشتراک و وی زیر هر جنس نبود؛ زیرا که در ذات او تکثّر نیست نه باعتبار عقلی که حدّ ذات او بدو متکثّر شود چون حدّ بیاض بلونیّت و کیفیّت و نه بترکیب اجزاء چون جسم بماده و صورت و این اسما و معانی که بر ایزد اطلاق کنند و بر غیر او چون (موجود) و (واجب) اوصافی است لوازم اعتباری که تکثر بدو حاصل نشود چون اکثر اسماء اضافی و سلبی که اگر بسلب، ذات متکثّر شدی لازم آمدی که هر موجودی را اوصاف بسیار بودی نامتناهی و این محال باشد) و عرض نیست که وجود جوهر پیش از وجود عرض باشد و بکمش وصف نکنند که تقدیرپذیر باشد


  1. یعنی، گفت نادرهٔ فلک عمر بن ابراهیم نیشابوری خیام که «خواهش کرد از من گروهی از برادران در اصفهان بسال ۴۷۲ ترجمه کردن خطبه‌ای را که انشا کرده است آنرا استاد حکیم: ابوعلی ابن سینا، پس اجابت کردم این خواهش ایشانرا و میگویم» و گفته است.