بود تا آخر» ساخته است؛ ولی مطالب راجع باختیار در رباعیات خیام بیشتر از رباعیات مربوط به جبر است. اصلاً، بنای دستور اساسی او دایر باینکه «دم را غنیمت دان آنرا بخوشی بگذران» بر روی نظریّه اختیار گذاشته شده و قسمت عمدهٔ رباعیات وی در اطراف این دستورالّعمل کلّی دور میزند و بهمین جهت است که دکتر رزن در مقدّمهٔ خود میگوید: «عدّهای از رباعیات متن شامل اختلاف این دو عقیده (یعنی جبر و اختیار) است؛ ولی نمیتوان صراحةً حکم کرد که آیا این اشعار برای ردّ یا تقویت آنها میباشد و تا اندازهای صراحةً طرفدار عقیدهٔ معتزلی؛ یعنی میل آزاد و ارادهٔ شخصی است».
در هر حال، رباعیات خیام شامل این هر دو عقیده هست و تناقض موجود در بین این دو عقیده هم غیر قابل انکار است و برای حلّ این مشکلات بوسیلهٔ رفع این تناقص دو راه بیشتر بنظر نمیرسد؛ یا باید برای رباعیاتی که بر مبنای جبر مطلق مذهبی ساخته شده همان تفسیری را پذیرفت که اندکی پیش نگاشتیم و یا باید حمل بر نتیجهٔ تطوّر افکاری کرد که در آیندهٔ نزدیک ضمن مبحث مخصوصی توضیحات کافی دربارهٔ آن خواهیم داد.
آنچه در این مقال تا اینجا نگاشته شده، مطابق و مقتضای یک سلسلهٔ افکار و عقاید و اوضاع و احوال موجود و مسلّم از خود خیام است. و برفرض اینکه همهٔ اینها را بکنار گذاشته و او را هم مانند یک تن اشعری متعصّب طرفدار عنود یک جبر مذهبی یا مثل یک نفر مادّی صرف جانبدار یک جبر جامع علمی پنداریم؛ تازه، ما مجبور نیستیم که گفتههای او و یا هر کسی را که در علم و فضل و فلسفه و هنر مقام بسی شامختر از موقع و مرتبهٔ او هم داشته باشد، در این مورد بخصوصه، وحی منزل انگاشته و دستورالعمل رفتار و گفتار و کردار خود قرار دهیم؛ زیرا چنانچه ما چنین عقیدهای را پذیرفته و آنرا مانند طایفهای از موحّدین یا قاطبهٔ مادّیها ثابت و مسلّم بداریم؛ نه تنها بایستی از هر گونه جدّ و جهد در امور معاش خود صرفنظر کرده و بهیچیک از انواع صنایع و اکتشافات و اختراعات عصر حاضر اهمیّتی قائل نشویم؛ بلکه در آن صورت،