برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۱۹۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۱۸۸
خیام
 

مقصود ما اثبات آن نیست که خیام جبری نبوده است. ممکن است که او بایجاب افکار و عقاید حکیمانه‌ای که داشته، معتقد نوعی از جبر بوده و شاید هم قلمرو جبر را خارج از حدود ارادهٔ بشر میدانسته و در داخل دایرهٔ ارادهٔ آدمی قائل بجبر نبوده و فقط اشعاری که در زمینهٔ رباعی ذیل است، بر وفق عقیدهٔ او ساخته شده است:–

  آورد باضطرارم اوّل بوجود، جز حیرتم از حیات چیزی نفزود،  
  رفتیم باکراه و ندانیم چه بود زین آمدن و بودن و رفتن مقصود.  

و این عقیده‌ایست منطقی و صحیح که قابل هیچگونه خدشه و اشکالی نمیباشد؛ ولی در هر حال ما یقین داریم که او بمبانی جبر مذهبی اعتقادی نداشته؛ زیرا مسلّم است که او از معتقدان مذهب (لاادریه) بوده و برحسب این مسلک، ذات واجب‌الوجود که مثل و مانندی ندارد و همچنین صفات او که برتر از خیال و قیاس و وهم، از حیطهٔ عقل و ادراک بشر خارج بوده و بهرصورت قدیم است؛ ولی قدم نه اوّل دارد که ازلش مینامند و نه آخر دارد که ابدش میدانند و مادام که اوّل و آخرش نیست وسط هم ندارد و بالمرّه مستغنی از زمان است چنانکه بی‌نیاز از مکان نیز میباشد پس علمش هم که یکی از صفات او بوده و عین ذاتش است مقرون بزمانی نیست؛ تا بتوان گفت که «چون علم ازلی مقدّم بر همهٔ حادثات و شامل قاطبهٔ آنها بوده؛ هیچ حادثه‌ای ممکن نیست که بر خلاف آن صورت گیرد و الاّ لازم میآید که علم خدا جهل بود» و بر مبنای نتیجهٔ همین مقدّماتست که رباعی ذیل در جرح و ردّ عقیدهٔ مذکور ساخته شده است:–

  آن کس که گنه بنزد او سهل بود، این نکته بگوید؛ ار که او اهل بود،  
  علم ازلی علت عصیان کردن، نزدیک خرد، ز غایت جهل بود.  

گرچه احتمال قوی میرود که این رباعی از خیام نباشد؛ زیرا که در هیچیک از نسخ قدیم وجود ندارد و فقط در نسخه‌هائی پیدا میشود که در ایران و هندوستان چاپ شده و بعضی از ارباب اطّلاع آنرا بخواجه نصیرالّدین طوسی نسبت داده و گفته‌اند که خواجه آنرا در جواب رباعی سابق خیام؛ یعنی «من می خورم و هر که چون من اهل