برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۱۸۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

خیام و تناسخ
۱۷۹
 

کسانی که اطلاعاتی از مراتب مذکور داشته‌اند، وقتی که در مجموعه‌های رباعیات خیام برباعیهائی از این قبیل برخورده‌اند:–

  «روزی که جزای هر صفت خواهد بود، قدر تو بقدر معرفت خواهد بود.  
  در حسن صفت کوش؛ که در روز جزا نشر تو بصورت صفت خواهد.»  

– و –

  «ای رفته و باز آمده بل هم گشته، نامت ز میان نامها گم گشته،  
  ناخن همه جمع آمده و سم گشته، ریش از پس کون در آمده دم گشته».  

بدو دسته منقسم گردیده‌اند: گروهی، این قبیل رباعیها را دلیل تصوّف خیام دانسته و گفته‌اند: «چون تمام ارزش و اهمیّت اینگونه سخنان منوط بمضمون تناسخی آنها بوده و اعتقاد به تناسخ یا دور ارواح هم در ایران مربوط بطایفه‌ای از صوفیّه میباشد؛ بنابراین، شکّی نیست که خیام یکی از صوفیان معتقد به تناسخ و دور ارواح بوده است».

گروه دیگر، اینگونه رباعیها را، اصلاً، از خیام ندانسته و گفته‌اند: «کسانی که از تاریخ فلسفه عموماً و از تاریخ تصوّف بخصوصه اطّلاعات کافی دارند، در تشخیص ماهیّت و منسوبیّت سخنی ناطق از عقیده‌ای بصاحب آن دچار هیچگونه اشکال و زحمتی نمیگردند؛ حتّی آنان، برای تعیین گویندگان آن، حاجت مراجعه به مأخذی هم ندارند. ارباب فنّ بمجرّد تصادف بامثال این رباعیها در مجموعه‌ای بنام (رباعیات خیام) بلافاصله و بی‌هیچ تردید و معطّلی در مییابند که این رباعیها در این مجموعه بیمورد و بیگانه بوده و سخنی نیست که قابل اسناد بخیام باشد؛ زیرا چنین سخنی را که مستلزم اعتقاد بمعاد است چگونه میتوان نسبت بخیام داد؛ در صورتی که او به حشر و نشر و روز جزا، اصلاً و ابداً، نگرویده است. و بدین سبب هم دچار طعن و تعریض متشرّعان معاصر خود گردیده است. و هیچ شبهه نیست در اینکه کسانی مانند امام غزالی که از اکابر معاصران او بوده‌اند، در اینگونه مباحث مناقشاتی با او کرده و سرانجام از وی رو گردانیده‌اند؛ چه آنکه او این قبیل عقاید و احکام دینی