برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۱۷۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

خیام و شعر
۱۶۷
 

از اصول متّخذه در ادوار انحطاط ادبیّات ایران طنطنه و طمطراق در الفاظ و عبارات و اغلاق و اغراق در مطالب و معانی را تنها مایهٔ فصاحت و یگانه مایهٔ بلاغت پنداشته‌اند، با توجّه باسلوب ساده این قبیل رباعیات خیام را در میان گویندگان ایرانی شاعری از درجه دوّم و سوّم و حتّی چهارم شمرده‌اند؛ ولی چنانکه قبلاً هم گفته شده، یکی از مزایای کلام او که در مقبولیّت و انتشار آن و در محبوبیت و اشتهار خود او تأثیر تمام داشته، احتراز وی بطور کلّی از همان لفّاظیهای بیهوده و عبارت پردازیهای بیجا بوده و در مواقعی هم که اسلوب ساده را، عمداً، بکار برده محض از جهة ملاحظهٔ مقتضیات مقام و رعایت قواعد براعت کلام، مبادرت بآن نموده است که این را هم حمل بر کمال بلاغت او توان کرد؛ نه برعکس.

ممکن است که بسیاری از کسان، وقتی که بشاهکار شگرفی با اسلوب ساده بر بخورند، در بدو نظر، چنین تصوّر کنند که خود نیز، میتوانند بهمان روال سخن برانند یا چند بیتی بهمان منوال بسازند؛ ولی در موقع تجربه و امتحان ملتفت می‌گردند که اثر طبع آنان دارای مغز و مزهٔ مطلوب و واجد شان و صفای کافی نمیباشد و بدین سبب، آثاری که حائز اسلوب ساده با شرایط لازم باشد، در عرف ادبا بعنوان (سهل ممتنع) موصوف گردیده و معروف است.

بعضی از تذکره‌نویسان هم، خیام را بر اثر مقایسهٔ رباعیات معدود و محدود او که در هر حال، از مرتبهٔ مآت تجاوز نمیکند با انواع آثار منظوم مشاهیر شعرا از قصاید و غزلیات، مسمّط، ملمّع، ترکیب بند، ترجیع‌بند، مثنوی، مفردات، دوبیتی و غیرها که دیوانهای کلان و دفاتر متعدد را پر کرده‌اند، فقط از حیث کمیّت مقایسه کرده و بالنتیجه او را در طبقهٔ دوّم و سوّم شعرای ایران قرار داده‌اند؛ در صورتی که او خودش هم خویشتن را داخل در جرگهٔ شعرای رسمی و حرفه‌ای ننموده؛ حتّی برخی از تذکره‌نویسان معتبر نیز، مانند عوفی در لباب‌لأالباب و دولتشاه در تذکرهٔ خود، بعنوان شاعر، نامی از وی نبرده و او را اصلاً در ردیف شعرا نشمرده‌اند. و این قضیّه هم بجهاتی که کراراً اشاره شده، دلیل کسر شأن یا تنزّل مقام او نمیباشد؛ ولیکن