برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۱۷۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

خیام و شعر
۱۶۳
 

این فنّ بشمار میرود.

رباعیات خیام، از حیث معنی و مضمون، غالباً، با یکی از مباحث و مسائل مهمّ فلسفی تماسّ دور یا نزدیکی دارد و افکار فلسفی یا مربوط و متعلّق بمسائل (ما بعد الّطبیعه) میباشد یا به (عالم حادثاتی) که ما نیز داخل در جریان آنها بوده و به تبع این جریان مراحل زندگانی خود را داریم طیّ میکنیم. و دیگر اینکه آدمی، طبعاً ناگزیر است از اینکه هر حال و کیفیّتی را که با حیات بشر ارتباط مستقیمی دارد، منحصراً و فقط از جهة انسانی و خصوصی آن تلقّی کرده و از این لحاظ، برای حادثات وکیفیّات قیمت و ارزشی قائل شود که این را هم در اصطلاح، (فلسفهٔ قیم) مینامند چه آنکه این قسمت از فلسفه عبارتست از یک سلسله افکاری که از ملاحظات راجع بارزش حادثات و شئون مربوط بآنها ناشی میشود. و مقیاس تقویم در این مورد چنانچه خیر و شرّ باشد؛ فلسفهٔ مربوطه، اختصاصاً، یک حیثیّت و جنبهٔ (اخلاقی) پیدا میکند و هر گاه معیار آن ذوق بوده و ملاحظهٔ زشتی و زیبایی بمیان آید؛ موضوع افکار ما را مسائل بدیعی و فلسفهٔ حسن یا (زیبا شناسی) تشکیل میدهد. و نیز یک سلسله مسائل مبهم دیگری وجود دارد که بوسیلهٔ تعلّق آنها بعاقبت بشر، موجبات مبرم‌ترین قسمت اندیشه‌های ما را فراهم میآورد و در هر حال، غور و تأمّل دربارهٔ آنها و دادن قراری خوب یا بد در این خصوص نیز از ضروریّات زندگانی ماست؛ زیرا در نظر ما مهمّترین مسائل، عبارت از اینست که «غایهٔ حیات چیست؟..» و جواب این سؤال از لحاظ تمایلات فطری، طرز تربیه و تفکر، مایهٔ معلومات، مقتضیات محیط و بسیاری از امثال اینها فرق فاحشی پیدا میکند و در توجّه این مسائل و تأمّل و تدقیق آنها، هم مبحث (الهیّات) و هم مبحث (مابعدالّطبیعیّات) هردو، بیک اندازه، ذی‌دخل و تأثیر بوده و بسی جای تأسف است که این دو مبحث در طرز حل مسائل مذکور، با همدیگر اختلافاتی ارائه میدهند و تا وقتی که این گونه اختلافها در بین آنها دوام دارد، ائتلاف دین و اندیشه و بعبارت دیگر اتّفاق عقل و وجدان امکان‌پذیر نبوده و ممکن است که این تضادّ و تباین در میان این دو،