برگه:Montazem Naseri3.pdf/۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
( ۶ )

اعمام و سایر طوایف و اقوام جنک میکرد تا بر ایشان غالب آمد و تاتار و مغول چاکری او را قبول کردند از شهر اینانج و بحر خلوک تا حدّ خوارزم و رود جیحون در قبضهٔ تصرّف او آمد و عقیده ترکان اینست که از آب جیحون نیز کذشته اکثر ربع مسکونرا بضرب شمشیر عرصهٔ تسخیر ساخت و در مرز توران و ایران و خطّهٔ هند و سند و روم و فرنک هیچ‌جا مقام نکرده بطرف مسقط الرأس نهضت نموده حدود اورتاق و کرتاق را که یورت آبا و اجداد او بود مقرّ خلافت نمود و باحضار رؤس الوس و معارف طوایف فرمان داد تا خلقی کثیر از ترک و تاجیک جمع شده و باتفاق آغا و اینی بر تخت خانی نشست و جشنی عظیم بکرفتند و هرکس از اقارب و خویشان که در روز رزم قراخان بموکب او پیوسته بود ایغوز لقب داد اقوام قنقلی و قارلوق و قپچاق و آقاجری از نسل ایشانند

بالجمله در تواریخ مغول مسطور است که اغوز خان را شش پسر بود و از هر پسر چهار فرزند بوجود آمد که از نسل هریک در قلیل زمانی جمعی کثیر پدید کشته خیل ایشان از نام پدر نشان یافت که اکنون بهمان اسم معروف و مشهوراند کویند روزی پسران اغوز عزم شکار کرده کمانی زرّین با سه چوبهٔ تیر در شکارکاه یافتند و نزد پدر بردند اغوز خان کمان را سه پاره کرده به پسرهای بزرک داد و سهام ثلاثه نیز حصّهٔ پسران کوچک شد پس پسران بزرک را پوزوق لقب داد و پسرهای کوچک را اوچوق خواند و لشکر دست راست را بمهتران سپرده و دست چپ را بکهتران و فرمود که چون تیر در حکم سفیر است و کمان بمنزلهٔ امیر تخت پادشاهی از پوزوق خواهد بود و بر وفق این وصیّت بعد از وفات او گون خان که مهتر پوزوق بود بر تخت پادشاهی نشست و هفتاد سال سلطنت کرد و اوریابیکی نام را از قبیلهٔ جورجه منصب وزارت داد و خواجهٔ عاقل و هوشیار بود در بدایت جلوس گون خان عرضه داشت که اغوز پادشاهی بزرک بود و ممالک مسخّر نمود خزاین و اموال کذاشت دریغ است که آن مال بیقیاس پامال روزکار کردد و آن نام نیک بزشتی کویا شود صواب آنست که این بیست و چهار پسر را خیل و حشر و مال و دواب و یورت و مقام مفروز باشد و هریک را تمغائی علیحده و اَنقُونی جداکانه مخصوص کردد تا هیچوقت بخیال خلافت نیفتند گون خان این رای را پسندیده قسمت هریک از احفاد اغوز را معلوم و مفروز کرد و مهر و نشان ایشان را که تمغا و انقون کویند معیّن فرمود و چون وقت انتقال رسید برادر خود آی خان را قایم مقام نمود،و زان پس بر تخت نشسته فرزند خویش منکلی خان را ولیعهد ساخت چون او درکذشت تخت پادشاهی از نسل پوزوق بقوم اوچوق رسید و تنکیز خان که فرزند ششم اغوز بود وارث ملک پدر کشته یکصد و ده سال بر تخت خسروی بود بعد از آن عابد و منزوی شد و اکبر اولاد خود را قایم مقام کرده ایلخان لقب داد و چون نام و نشان اولاد اغوز و طوایف ایغوز بر وجه تفصیل در تواریخ مشهور نیست و هرجا که هست به تدریج ایّام تصحیف شده لازم آمد که در این محل مذکور و درج شود

ذکر فرزندان اغوز خان

فرزندان اغوز خان بیست و چهار نفراند و اقوام پوزوق سه طایفه و طایفهٔ گون خان چهار شعبه پس شعبهٔ اوّل از طایفهٔ گون خان قای است که فرزند مهین گون خان بود و از بس در فیصل امور سختی مینمود او را قای کفتند که در اصل لغت به معنی سختی و شدّتست و اکنون بالمجاز کمرهای کوه و سنکهای سخت را بدان نامند یورت او و اولاد او تا عهد ایلخان در دیار هیطل و کنار سیحون بوده، و پس از تسلّط تور از یورت و وطن دور مانده‌اند و در عهد محمود با آل سلجوق متّفق کشته و از آب جیحون کذشته در حدود شبرغان و مرغاب مقام کردند اکنون نیز ساکن حدود دشت و داخل طوایف ترکمان و در خیل جان‌نثاران دولت ابدنشان میباشند – شعبهٔ دویّم بای‌آت که

فرزند دویّم گون‌خانست اتابیکی او باوریابیکی مفوّض بوده و در دار وزارت نشو و نما نموده بسعی وزیر مهتر

برادران