برگه:Montazem Naseri3.pdf/۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
( ۲ )

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم و به ثقتی

بار خدایا از بیان حمد و ثنائیکه سزای درکاه کبریای تو باشد درمانده و قاصریم و از ادای شکر نعما و آلای بی‌منتها که عطا فرموده ناکرده و مقصّر – جائیکه نزدیکان و مقرّبان حضرت را بعجز و ناتوانی اقرار است و ضعف بشریّت مایهٔ تحیّر و مانع استکمال اطوار از ما نیاید نه ستایشی که باید نه پرستشی که شاید – کمال عبادت و عبودیّت ما اینست که رسولان کریم و پیمبران باتکریم را از روی قلب و لسان بمهر و امتنان پیروی کنیم و بدین دست در دوستی و بندکی زنیم آل و اولاد ایشان را کرامی داریم و وسایل و وسایط رستکاری شماریم – پس دست‌آویز ما درین عالم جهولی و نادانی،و شدّت خمولی و توانی ذیل کرامت و ظلّ حمایت و شفاعت پیغمبر برکزیده و رسول مرسل مختار است و ولای عترت طاهرهٔ بزرکوار علیهم صلوات اللّه و سلامه مادامت الشّمس شارقة فی رابعة النّهار امّا بعد بزرکترین مطلب و مراد نکارنده که بتوفیق قادر متعال عزّ اسمه سمت حصول می‌یابد و امیدوار است که بعزّ قبول ولی‌نعمت اقدس همایون شاهنشاه جمجاه خسرو عادل کارآکاه السّلطان بن السّلطان بن السّلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان ناصر الدّین شاه قاجار ایّده اللّه تعالی بنصره العزیز نیز مقرون شود نکارش تاریخ سلسلهٔ جلیلهٔ قاجار و این طبقه از سلاطین باتمکین تاجدار است چه جملهٔ مؤلّفات که بتحریر آن پرداخته و در سنوات ماضیه مرتّب و مدوّن ساخته نسبت باین تألیف منیف در حکم مقدّماتست و این مجلّد که نام نیک و مآثر معظمهٔ اروغ با فروغ مشارالیهم خلّداللّه مُلکهم را مخلّد میسازد بمنزلهٔ نتیجه میباشد – چونکه چنین است و فایدهٔ ترتیب آن صغری و کبری این میتوانم کفت که بمنتهای آرزو و مأمول خود نایل آمده و مسئول و مقصود خویش را حاصل کرده لهذا ‎از بخت شکر دارم و از روزکار هم ‎و اکر این تاریخ قاجاریّه که جلد سیّم منتظم ناصری است بوضع مجلّدات سابقه سال بسال ولی مفصّل و مبسوط چنانکه شروع نموده بعون اللّه تعالی بپایان رسد عنایتی است که از الطاف خفیّهٔ خداوندی شامل حال و مورث ازدیاد خوش‌بختی و اقبال این بی‌مقدار کشته و بنحو اختصار و اجمال دینی که از سلاطین بزرکوار قاجار بواسطهٔ بذل نعم وافره و عواطف متکاثره بر ذمّت و رقبهٔ این بنده و آباء و اجداد است ادا شده و ارباب خبر دانند که پدران و نیاکان مؤلّف نیز چُون خود در این دودمان خلافت نشان همواره با عزّ و شأن بخدمت مشغول و باحسان و اکرام مشمول بوده‌اند و در مقابل آن نعمت بی‌قیاس این خدمت قلیل عرض تشکّر و سپاس است

پوشیده