پرش به محتوا

برگه:ModireMadrese.pdf/۸۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
مدیر مدرسه
 

پنجاه تومانش را هم خرج نمیکرد. نه سیگار می‌کشید و نه اهل سینما بود و نه برج دیگری داشت. ازین گذشته باغبان یکی از دم کلفت‌های همان اطراف بود و باغی و دستگاهی و سور و ساتی و لابد آشپزخانهٔ مرتبی. بی‌خود تسبیح نمی‌انداخت ... حرمت پولی که داشت مدتها بود گودال میان او و معلم‌ها را پر کرده بود. چیزی نپرسیدم اما پیدا بود که منفعت هم ازشان نمی‌گرفت. این بود که بمعلم‌های ما زیاد سخت نگذشت. و خیلی زود فهمیدند که یک فراش پولدار خیلی بیشتر بدرد می‌خورد تا یک مدیر بی بو و خاصیت. این از معلم‌ها. حقوق مرا هم که هنوز از مرکز میدادند. دیگران هم لابد همین‌جور ها با تأخیر حقوق ساختند. چون آب هم از آب تکان نخورد. یارو یک لقمه نان شد و سگ خورد و تا بیست و پنج روز بعد که تحقیقات بشود و از وزارت دارایی حوالهٔ مجدد برسد باز هم مثل سابق کلاسها دایر بود و احکام امضا میشد و ماشین نویس‌های اداره صبح تا ظهر ترق و تورق میکردند و دفترهای اندیکاتور ورق بورق سیاه میشد. فقط هروقت رییس فرهنگ را می‌

۸۱