برگه:ModireMadrese.pdf/۱۱۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
مدیر مدرسه
 

فرهنگ نمیداند که اینجا بیش از حد مردانه است» ولی دیدم لزومی ندارد و فکر کردم این هم خودش تنوعی است. بهر صورت زنی بود و می‌توانست محیط خشن مدرسه را که بطرز ناشیانه‌ای پسرانه بود لطافتی بدهد و خوش آمد گفتم و چای آوردند که نخورد و چون حرف دیگری نداشتیم بردمش کلاسهای سوم و چهارم را نشانش دادم که هر کدام را مایل است قبول کند و صحبت از هجده ساعت درس که در انتظار او بود و برگشتیم بدفتر. پرسید آیا غیر از او هم معلم زن داریم. گفتم:

– متأسفانه راه مدرسهٔ ما را برای پاشنهٔ کفش خانمها نساخته‌اند.

که خندید و احساس کردم زورکی می‌خندد. بعد کمی این دست و آن دست کرد و عاقبت:

– آخه من شنیده بودم شما با معلماتون خیلی خوب تا می‌کنید...

صدای جذابی داشت. فکر کردم حیف که این صدا را پای تختهٔ سیاه خراب خواهد کرد. و گفتم:

۱۱۳