برگه:MaskhKafkaHedayat.pdf/۳۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
مسخ

کوچک که بعد بخوبی از عهدهٔ جبرانش بر میآمد اورا فوراً بیرون نمیکردند. و گره گوار عقیده داشت که درین لحظه اگر او را بحال خود میگذاشتند بهتر از آن بود که بوسیلهٔ نطقها و گریه و زاری اذیتش کنند. اما بطور قطع دو دلی باعث نگرانی آنها شده و همین نکته اقدامات آنها را تبرئه میکرد.

در اینوقت معاون باد توی صدایش انداخته فریاد میزد: «آقای سامسا چه شده است؟ شما در را بروی خودتان می‌بندید و فقط بوسیلهٔ نه و آره گفتن جواب میدهید و بی‌جهت سبب پریشانی خاطر خویشانتان را فراهم می‌آورید و از وظائف اداری شانه خالی میکنید، من بطور فوق‌العاده بوسیلهٔ این جملهٔ معترضه بشما تذکر میدهم! من حالا از طرف اقوام و رئیستان بشما خطاب میکنم. جداً از شما تقاضا دارم که زود توضیح دقیقی بما بدهید، من کاملاً متعجبم، تصور میکردم که شما جوان آراستهٔ عاقلی هستید و حالا می‌بینم ناگهان روش افراط آمیزی اتخاذ کرده‌اید تا

۳۱