برگه:MaskhKafkaHedayat.pdf/۱۹۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
در کنیسهٔ ما

از این حیث، لااقل این اواخر، از زنان ما ابداً آرامتر بنظر نمیرسد. از چه خطرهائی میترسد؟ کی قصد دارد به او آزاری برساند؟ آیا سالهای سال نیست که او را مطلقاً بحال خود وا گذاشته‌اند؟ مردان که توجهی به حضور او در کنیسه ندارند و بسیاری از زنان نیز اگر او از آنجا میرفت شاید سخت اندوهگین میشدند. چون یگانه حیوانی است که در آن خانه زندگی میکند دشمنی هم ندارد. قاعدة میبایستی در طی اینهمه سالها بخوبی به این چیزها پی برده باشد. مسلماً صدای دعاست که موجب وحشتش میشود، ولی این صدا که در روزهای معمولی خفیف‌تر و در اعیاد بلندتر است پیوسته با نظم ثابت تکرار میشود و ترسوترین حیوان از مدتها پیش بدان عادت کرده بود، بخصوص اگر میدید که این دعا آزاری در پی ندارد و مطلقاً باو مربوط نیست. پس این ترس برای چیست؟ آیا این ترس، یادبود زمانهائی است که مدتهاست سپری شده یا نگرانی از

۱۹۲