برگه:MaskhKafkaHedayat.pdf/۱۹۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
در کنیسهٔ ما

سایر زنها که اکثریت را تشکیل میدهند رضایت میدادند زنان متدین چنین میکردند، ولی آنها همیشه دلشان میخواهد که توجه را بسوی خود جلب کنند و حیوان را بهانه قرار میدهند. اگر آنها قدرت میداشتند و جرأت میکردند حیوان را بیشتر به نزدیک خود میکشاندند تا بتوانند ترس بیشتری نشان دهند. در حقیقت برای حیوان زن و مرد یکی است و اگر او را بحال خود وا میگذاشتند شاید خود را اصلاً نشان نمیداد و شاید هم ترجیح میداد در همان گوشهٔ انزوا، که بی‌شک سوراخی است در یکی از دیوارها که ما هنوز کشف نکرده‌ایم و در ساعاتی که کنیسه خلوت است در آن بسر میبرد، باقی میماند. فقط در ساعتی که عبادت شروع میشود، حیوان بر اثر ترسی که از سر و صدا به او دست میدهد از سوراخش بیرون میآید. آیا میخواهد به آنچه میگذرد نگاه کند؟ آیا میخواهد خود را در حالت هشدار نگاه دارد؟ آیا میخواهد آزاد و آمادهٔ

۱۹۰