جنس زن است نمایندهٔ پستترین درجهٔ هشیاری است، از این وضع نامعلوم خرسند است، وضعی که در آن چیزی نمیتوان یافت که بشود پایان را پیشبینی کرد، مگر آرزوئی ضعیف که بصورت نجاتدهندهای که ظهورش نامحتمل است تجسم یافته است. معهذا دختر بطور مبهم میپذیرد که شاید مهمان دلائلی دارد که باید از این نجات دهنده بیشتر بیمناک باشد. دختر شخص ناشناسی را که مهمان میجوید، برای خود دشمنی میپندارد و اگر میکوشد که مهمان را با نیروی یک علقهٔ کاملاً شهوانی در آنجا نگاهدارد بیشتر برای لذتی است که حضور مهمان در بر دارد تا برای الهامات احتمالی او. دختر برای اینکه موفق به نگاهداشتن او بشود باکی ندارد که جالبترین چیزهای مقبره را در برابر دیدهٔ او بگستراند: یکی دلربائی دخترانهاش و دیگر نبودن هیچگونه اجباری برای مردگان. گرچه ممکن است که مهمان لحظهای از منظور حقیقی خود منحرف شده باشد ولی جای شک
برگه:MaskhKafkaHedayat.pdf/۱۶۹
ظاهر