برگه:MaskhKafkaHedayat.pdf/۱۲۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
مسخ

«بیائید تماشا کنید یارو ترکیده، آنجاست روی زمین خوابیده مثل یک موش مرده.»

زن و شوهر سامسا روی تخت سر جایشان نشستند و قبل از اینکه معنی پیام پیر زن را دریابند سعی میکردند از وحشتی که به آنها دست داده بود جلوگیری کنند. طولی نکشید که آقا از یکطرف و خانم از طرف دیگر تخت پائین آمدند. آقا لحاف را روی دوشش انداخت و خانم با پیرهن خواب و باین ریخت وارد اطاق گره گوار شدند درین بین در اطاق ناهار خوری باز شد و گرت که بعد از ورود اجاره‌نشین‌ها در این اطاق میخوابید بیرون آمد. کاملاً لباس پوشیده بود مثل اینکه نخوابیده و پریدگی رنگش گواه بی‌خوابی او بود. خانم سامسا زن سرپائی را بحالت پرسش نگاه میکرد و پرسید: «مرده!» در صورتیکه خودش میتوانست امتحان بکند و حتی بدون امتحان مرده را مشاهده بنماید. زن سرپائی در تأیید بیان خود با سر جارو جسد گره گوار

۱۲۸