مبلغ را بقاعده بگیریم، در موقع خرج کنیم، بعد از ده سال در وطن ما لفظ فقیر محتاج فطره تکلم نمیشود. آن وقت از این دو مبلغ ثروت ملی - قربانی و فطره - خزانهها در هرجا احداث گردد، کسبه و زارعین از آنجا استقراض بیفایض کنند، امور صنایع خود را وسعت دهند، دخل خود را بیفزایند، حاصل خود را به متمولین بیانصاف به قیمت نازل سلم نفروشند، املاک مایهٔ معیشت خودشان را به رهن بیع لازم نگذارند، و در همهٔ دهات مکاتب و مدارس بسازند، اطفال را مجاناً تعلیم بدهند…
و اگر نتیجهٔ این اقدامات ساده و حتمی را شرح دهم، و از ترشح این قطرات رسوم اسلام دریای استغنای آینده وامواج سعادت و رفاهیت حال عموم فقرا، و در صورت رفع احتیاج، انتشار یک نوع دیانت معنوی و دفع مناهی و ملاهی و رفع اکثر معایب مولد ضرورت را نقشه نمایم، و هر مسلم ذیشعور و منصف جزئی تأمل بکند داند که اقتضای هر عصر ورأی گذشته و آینده است. و اگر اینها را نفهمیم و ندانیم و نکنیم، و در حالت هزار سال قبل بمانیم، و اندکی این جهالت را ادامه بدهیم آن وقت نه اسلام خواهیم داشت و نه احکام و عواید او. ملل اجنبی از این غفلت ما منتفع میشوند؛ ما را غلبه میکنند، و کشتن گوسفند قربانی را در خارج شهر محول به اجازه و ادارهٔ حفظالصحه و تنظیفیه نمایند، و رفته رفته از صعوبت اجرای اوامر متروک گردد. باید مسلماً معترف باشیم که عصر ما عهد عتیق نیست؛ ما در دوره جدید هستیم. پنجاه سال قبل سفر مکه یک سال میکشید، میان شام و مدینه پنجاهروز فاصله بود، بعد از آنکه راهآهن حجاز یادگار سلطان عبدالحمید خان ثانی، خلدالله ملکه و سلطانه تمام شد از اسلامبول تا مکهٔ معظمه پنجاه ساعت راه میشود، و طیالارض موهومی ما حضر