است، ولی باید اضافه کرد و قبول داشت که این قطعات پراکنده به منزلهٔ مصالح گوناگونی است که چون درست در کنار هم قرار گیرد، بنای واحد متناسبی از آن برپا میشود.
همانطور که گذشت، نویسنده، نوشتههای زیادی دارد که میتوانند مکمل مضامین این کتاب باشند؛ و طبعاً تحلیل محدود مضامین این کتاب برای معرفی کامل افکار نویسنده نمیتواند چیز کاملی باشد؛ و برای تحلیل کامل و دقیق افکار نویسنده، باید تمام آثار و سیر تکامل فکری او را مطالعه قرار داد. به هر حال این نقصی است برای این تحلیل و باید به این نقص تن داد.
این کتاب تصویری از اجتماع زمان خود را با همهٔ سجایایش؛ از سازمان اداری، نظام اجتماعی، خصوصیات و روابط گروهها و طبقات اجتماعی و اخلاق اجتماعی ملت ما به دست میدهد. بسیاری - شاید تقریباً تمام - افکار زمان خود را، از کهنه و نو، منعکس میسازد و در قصههای رؤیایی خود کهنهها را زیر پا میگذارد و بنایی نو با روبنایی نو برپا میدارد.
در مسائل فلسفی مطروحه در کتاب، از حرکت و ارتباط اشیاء و امور، و طبیعی بودن و مادی بودن آنها، از دانش و خرد، و فضلیت انسان، از جبر و اختیار، و سرانجام از اعتباری بودن امور و ضعفهای انسان سخن میرود. در تمام این مسائل فلسفی، رشتهای از تناقض و التقاط به چشم میخورد که با مضامین اجتماعی کتاب و تناقض والتقاط آنها هماهنگی دارد، ولی در هر دو مقوله آنچه حاکم است روح واقعبینی و شور کمالطلبی است.
اینک به خلاصهٔ مضامین کتاب بپردازیم.[۱]
- ↑ در این خلاصه، مقدمهنویس تمام مطالب را از خود کتاب گرفته و کمترین اظهار عقیدهای از جانب خود نکرده است و بنابراین مطالب فراوانی در آن وجود دارد که نویسندهٔ این مقدمه با آن موافق نیست.