فیزیکی تشکیل ذرات مائیه به صورت ابر و تولید برف و بینونت هوای طبقات «آتموسفر»، که تولید استعداد آمدن باران با تگرگ و برف میکند، تجربهٔ نظری کافی نیست.»
از علم که بگذریم انسان سلاح دیگری نیز در دست دارد که او را از تمام جانداران ممتاز میکند و به والاترین مقام میرساند و آن سلاح عقل است. نویسندهٔ کتاب، که در عین اعتقاد به تقدیر همه جا آن را به مبارزه میطلبد، برای درهم شکستن آن از عقل باری میجوید. او مدام در جستجو است و تسلیم تعبد نمیشود، «هر کس بگوید در حکمت سؤال نیست گمراه است، آنچه قابل سؤال نیست حکمت نباشد. باید اعمال حکیم را کاوش نمود و اسرار او را پیدا کرد و حالی شد، وگرنه تعبد و تقلید کورانه انسان را در تاریکی جهل و ظلمت عصیبت گمراه میکند.»
اساساً نویسندهٔ کتاب در هرجا که از عالم بالا به جهان مادی قدم میگذارد مادی میشود، و قوانین و نظاماتی را که بیان میکند به هیچوجه از عالم علوی رنگی ندارد و توصیف او از جهان مادی - حتی وقتی از زبان روحاله گفته میشود - علمی است، «اجساد موجودات را جسد کبیر مغناطیسی خلق کردم، که همهٔ اجسام بزرگ کوچک را جذب کند و به خود بچسباند. در اجساد کوچک قوهای آفریدم که در مقابل جذب اجساد بزرگ دفاع نماید. و مقیاس شدت و ضعف جذب و دفع آنها را مربع مسافت قرب و بعد خود اجسام قرار دادم. فضلات آب روی زمین را به حرارت آفتاب امر تبخیر نمودم و ذرات میاه خشکیده با ابخرهٔ مائی را به هوای نسیمی سپردم، که هنگام اقتضا نم و باران به اراضی بریزد. و در صعود ابخرهٔ مائی به هوا تولید برق را تعبیه نمودم تا هوا را خرق نماید و به نزول باران مستعد بکند.»
بدینسان طالباوف نویسندهٔ مسالک المحسنین به خوانندهٔ