برگه:MasaalekolMohsenin.pdf/۲۸۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

قسم خورده، اگر بشکند شرعاً و قانوناً مسئول نیست، زیرا اینجا قسم منعقد نمی‌شود، مثل اینکه کسی قسم یاد کند که نماز نمی‌کند یا به جهاد نمی‌رود. گفت بلی صحیح است، شما این صحبت محرمانه را به رفقای خود نگویید تا مجلس منعقد بکنیم، و نصایح شما را دیگران نیز مثل من اصغا نمایند. فردا زحمات شما را به خاکپای همایونی عرض می‌کنم و مکافات خوب و خیلی خوب استدعا می‌نمایم و می‌گیرم. از شما بسیار ممنون شدم.

مرخص شدم برگشتم به منزل، معلوم شد اتابک اعظم پی من فرستاده است که وقت عصر بروم به پارک، در ساعت موعود رفتم. خبر دادند، به حضور خواست، نشستم. گفت شمارا از اعضای شوری تعیین کرده‌ام، وزیر شما نمی‌خواست. سببش واضح است، اما به شما بگویم، به ارواح پدرم این وزرای قدیم به اسلحهٔ امروزی قابل غلافی نیستند. اینها ایران را ویران کردند، شاه شهید چندین‌بار در وضع قانون اوامر اکیده و احکام شدیده نمود، بعد از دو روز پشیمانش کردند، جوانان تربیت شدهٔ مارا در نظر او به سوءنیت و فساد متهم نمودند. من نیز به علت جوانی، صدقش را می‌گویم، که تقصیر کردم، پاپی نشدم[۱]، تا کار به جایی رسید که اگر این تغافل را اندکی امتداد بدهیم، به قول حاجی میرزاعبدالرحیم مرحوم «اجانب برای ما قانون وضع می‌کنند، مارا مجبور تعبد می‌نمایند، همین که آن وقت شریعت پاک ما از میان می‌رود». از کسی نترسید، واهمه نکنید، در این داعیه وجدان شما محصل شما خواهد بود. من نیز وجدان خود را در سرعت اجرای این


  1. اتابک سالها صدراعظم دوران استبداد و از مخالفان جدی آزادیخواهان بود و در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه که احساس می‌کرد جنبش مشروطیت ریشه گرفته، خود را به آزادیخواهان و منجمله طالب‌اوف نزدیک می‌کرد.
۲۸۶