اغتشاش داخله و مداخلهٔ دول رغیب ناگزیر است. از این جهت امپراتور «نیکلای» در «کورسکه» به اتابک اعظم وجوب نظم داخله را تصریح فرموده. روسها، باز تکرار میکنم، آنچه در این پنجاه سال مانع بودند حالا نیستند، ایران را بیشبهه برای حفظ سواحل خلیج فارس مقتدر و منظم میخواهند. به نظر من حالا تشکیل هیئت مخالف و دفعالوقت و مدافعه محال است. علاوه بر این، تدابیر خفیفه پیشبندی جریان سیل اقتضای طبیعی ملت ایران را قادر نیست. میوه که رسید اگر نچینی خود میافتد. هر مدافعهٔ شدیده که هیئت متحدالافکار شما در وضع قانون بکنند منتهای نتیجهٔ او انجماد آتش و سوختن یخ میباشد. در خلقت برای تنزل ایرانی دیگر مسافتی نمانده که برای طی کردن او مدافعه و اغراض مؤثر باشد، کاسهٔ احتیاج ایرانی به حکومت عادله و وزرای مسئول چنان پر شده که هیچ فشار مصنوعی حفظ برجستگی اورا قادر نیست، باید بریزد و میریزد، وگرنه دیگران میریزند و کاسه را میشکنند. مثل بازاری است، میگویند چنان بد نواخت که سورناچی هم فهمید، چنان شور بود که کرد هم نخورد. حالت ایران به جایی رسیده که ترکمنهای مرو و آخال افسوس میخورند، افاغنه ترحم میکنند، و روس نیز نمیپسندد. بنده صراحتاً عرض میکنم نه خود طرفدار فرقهٔ شما میشوم و نه رفقای خود را تصویب مینمایم. بهتر این است که مرا از عضویت مجلس شوری بیرون نمایید، اما با بیرون شدن بنده و امثال بنده صورت مسئله تغییر نیابد. آن دو نفر «پروفسور» خارجی، که شما با ذرع خود آنهارا پیمودید، عالم اول علم حقوق هستند، هریک مبلغی گرفته این راه دور و دراز و صعب را طی کرده آمدهاند. آنچه میدانند میگویند….
وزیر همه را با دقت، اما مشوب وحشت، میشنید که چرا بیمقدمه و تجربه به من افشای سر خود را نمود؛ با شیوهای که