برگه:MasaalekolMohsenin.pdf/۲۷۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

شبها با خدام مأنوس از امور یومیه و کارهای دولتی صحبت نمایند، خودشان را به نوکرها بستایند، از آنها توصیف و تعریف ودعا و ثنای متملقانه بشنوند، و به کاردانی و کفایت خود ببالند چه سر مخفی بماند!… در وطن ما هنوز معنی دیپلوماتی و پولتیک مجهول است. اگر معنی دیپلومات به وهم ایرانی می‌گنجید رجال ما حرکات خودرا می‌سنجید، چه از ره می‌شناخت، ثروت شرف خودرا مفت نمی‌باخت!… دیپلوماتهای این عصر خلقت دیگرند، مهندس غیب تاکنون چنین رجال بیعیب نمی‌ساخت؛ یعنی مشتری نبود، خریدار نداشت، حالا ملل متمدنه محتاج این متاعند، به بهای گزاف می‌خرند و به حضرتشان نیاز برند… دیپلمات اگر دو روز از خانه بیرون نیاید عالم به‌هم می‌خورد… دیپلومات مغز دارد اما دل ندارد، یعنی آب دارد اما گل ندارد… هرچه گم کرده همه را می‌جوید، همه را می‌داند و هیچ نگوید.. دیپلومات آبی است که آتش را خاموش می‌کند، و آتشی است که آب را فراموش نمی‌کند… دیپلومات دریای بی موج و سردار بی‌فوج است، در محاربه از غیظ دست و پایش می‌لرزد اما اعصابش متحرک نمی‌شود.. دیپلومات ساحری است که از زنگی خود حور و از تیمور دیگران مور سازد… احمد گفت پولتبک را بگویید چه معنی دارد؟ گفتم کلمهٔ پولتیک را ارسطو به علم ادارهٔ دولت استعمال می‌کرده، تا این اواخر در همین معنی باقی بود. حالا جمیع اقدامات داخله و خارجه [و] منافع دولت و ملت را پولتیک می‌گویند.

دستورالعمل اسبهای سواری که صبح باید زود حاضر باشد دادیم، خوابیدیم. انشاالله فردا وقت شام وارد تهران می‌شویم، صبح برخاستیم روانه شدیم. در ده رستم‌آباد، یک از دسته گذشته[۱]


  1. در ساعت غروب کوک، غروب آفتاب و اول صبح معادل ساعت ۱۲ است و منظور از «دسته» ساعت ۱۲ صبح است.
۲۷۱