علف کاشنه و درویده، و اورا زنده بیرون آوردند. از ریاضیات شاقهٔ آنها آنچه شنیده و خواندهام متحیر ماندهام. اینکه حالا شما میگویید همهٔ اقوال کتب آسمانی است، یعنی دارای سمو[۱] معنویت و علو حکمت میباشد. در آسمانها لفظ نیست معنی است. قول نیست فعل است، تدبیر ناقص نیست اما تقدیر بیتغییر هست. هر ادا که محرک هدایت انسانی است بی شبهه آسمانی است. جمیع سخنان حق مردان خدا الهام، و کلمات صدق ایشان جز وحی نباشد. بدیهی است گفتههای قوانچیان همه مرموزات است؛ زرامند نفس علم و بوتهٔ منچار معلومات است، کمهور همان مدارس عالیه است که وحوش و بهایم یعنی متعصبین و جهال از او به مسافات بعیده میگریزند. هرکس به آنجا قدم نهد یعنی داخل مدرسه شود در سال هفتم پرده از چشم او برافتد، مقام شرف و علویت خودرا که عبارت از معرفت نفس است میبیند. هرکس از آن نبات مقدس منچار بخورد یعنی تحصیل معلومات نماید وسعت قلب او بحدی رسد که احساس زجر ننماید، یعنی هیچنوع حوادث ناگوار اورا متغیر و متأثر نمیکند. نزع روح یعنی اختیار ادارهٔ نفس در دست خود میباشد. هروقت سرکشی کرد میکشد، و در اعتدال زنده مینماید. میان زمین و آسمان راه میرود، معلوم است از کشف حقایق و اصول علوم طبیعی سفاین هوایی میسازد و عروج و هبوط میکند. اسرار طیالارض را میداند یعنی در هر دقیقه یک فرسخ با راه برقی طی مسافت مینماید، از تبریز به طهران نود و شش فرسخ را در ۹۶ دقیقه میآید (این سرعت سیر الان در برلین آلمان و نیویورک اتازونی اسباب دسترس عمومی است). از قراری که میفرمایید شخص دانا و فیلسوفی است، کرامتش را
- ↑ بلند شدن، رفعت.