برگه:MasaalekolMohsenin.pdf/۱۹۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

چندین سالهٔ منی، وارث واحد منی، هرچه دارم از آن توست. بعد از من جانشین من باش ولی نه در مسند وزارت ایران، مگر وقتی که هیئت وزرا همه عالم باشد و مسئول. ترا علم آموختم که ادارهٔ ملی را آشنا بشوی، حب وطن را بفهمی، سلطان وقت را بپرستی، عواید خودرا محترم بداری، و از هیچ ملت جز علم و صنعت و معلومات مفیده چیزی قبول نکنی. تقلید ننمایی؛ یعنی در همه‌جا و همیشه ایرانی باشی و از برکت علم و معاشرت ملل خارجی بفهمی، حالی شوی که مشرق‌زمین غیر از مغرب زمین است؛ در یکی آفتاب طلوع می‌کند در دیگری غروب می‌نماید. این دلیل ساده کافی است که ما خودمان را با آنها فرق دهیم، تفاوت استعداد خودمان را بدانیم و از آنها جز نظم ملک چیزی استعاره نکنیم. مبادا شعشعهٔ ظاهری آنها ترا بفریبد، مبادا تمدن مصنوعی یا وحشت واقعی آنها ترا پسند افتد! در این زمینه نصایح مفیده می‌نویسد، دعایی به توفیق پسرش می‌کند که خدا اورا وطندوست و ملتپرست نماید، بعد شروع به مطلب می‌نماید. بعضی مطالب اورا عیناً درج می‌کنم:

می‌گوید: نور چشم من! می‌دانم در سایر دول معنی وزیر چیست، ولی در ایران رئیس یکی از شعبه‌های موهومی ادارهٔ دولت را وزیر خوانند. وزیر جنگ، وزیر مالیه، وزیر عدلیه، وزیر معارف، وزیر خارجه، وزیر داخله، وزیر دربار، وزیر انطباعات، وزیر گمرک، وزیر پست و تلغراف، وزیر تجارت و فلاحت، وزیر فواید، وزیر طرق و شوارع،…. اگر برای کسی شأن وزارت باید داده شود همان روز وزارت جدیدی احداث می‌کنند؛ مثلا وزیر همایون و هکذا. حالا ببینیم این‌همه وزارتخانه‌ها برای ایران طبیعی و قدیم و یادگار کیان است یا مصنوعی و جدید و تقلید فرنگیان؟! بدیهی است در تاریخ ایران جز یک وزیر پیشکار پادشاه و چندین سرکرده و سردار سواره و

۱۹۴