همهٔ اجسام بزرگ کوچک را جذب کند و به خود بچسباند. در اجساد کوچک قوهای آفریدم که در مقابل جذب اجساد بزرگ دفاع نماید، و مقیاس شدت و ضعف جذب و دفع آنها را مربع مسافت قرب و بعد خود اجسام قرار دادم. فضلات آب روی زمین را به حرارت آفتاب امر تبخیر نمودم و ذرات میاه[۱] خشکیده با ابخرهٔ[۲] مائی را به هوای نسیمی سپردم که هنگام اقتضا به صورت نم و باران به اراضی بریزد. و در صعود ابخرهٔ مائی به هوا تولید برق را تعبیه نمودم تا هوا را خرق نماید و به نزول باران مستعد بکند. و در آینده تحصیل قوهٔ برقیه را، که در جمیع اجسام تولید و حمل او تعبیه شده، به علمای عهد دستآموز میکنم که از آن قوه پرتو برافروزند، صدا و اقوال و الحان را به هزاران فرسخ تبلیغ نمایند، و بنیآدم را در سرعت سیر و سفر و تهیهٔ ماحضر تسهیلات بزرگ فراهم آورند.
لوح هشتم
انسان را چهار گونه آفریدم: سفید، سیاه، سرخ و زرد. الغات و السنهٔ آنها را مختلف نمودم، طبایع آنها را تباین دادم، در طبق هوای مسکن آنها لباس و غذا مهیا کردم، ایشان را [به] اقوام و ملل منشعب ساختم. هرچه تکثیر بنیآدم و امتداد ایام بر احتیاج و محذورات آنها برافزود، به دفع و رفع و تکمیل معیشت،