برگه:MasaalekolMohsenin.pdf/۱۳۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

مسئولیت تمرد احکام مرا در خود او قرار دادم. در فضای قدرت خود پستی و بلندی و جهات نیافریدم، زمان و مکان خلق نکردم؛ همهٔ اینها در موجودات است نه در وجود. حرکت بشری تولید زمان و مکان و جهات می‌کند، اگر متحرک نباشد، همهٔ آنها معدوم است. هرچه مخلوق است حادث است و متغیر، مگر قوانین من که تقدیرات است و واجب و قدیم.

 

لوح سوم

ای دیوجان، از قانون ترکیب عناصر هیولای کائنات را استعداد استحاله، یعنی ایجاد صور و اجساد دیگر دادم، و او را اساس تغییر و حدوث نمودم تا جسد کبیر موجودات هرلمحه به واسطهٔ همان قانون استحاله تغییر یابد؛ یعنی چیزی از یکی بکاهد و به دیگری بیفزاید، و اسم اورا علم کیمیا نهادم. قوانین خلقت را علم خود قرار دادم، موجودات را مظاهر آن نمودم. اسرار وجود را از احصاء بشری مخفی داشتم، و آنچه خواستم بدانند در قلوب رجال خویش نگاشتم و انکشاف اکثر آنها را در اعصار آینده وعده گذاشتم. مطلع انوار معلومات را افق مخصوص و شرق معین نیافریدم، زیرا در کاینات نقطه‌ای نیست که مطلع انوار معلومات یا مظهر آیات نباشد. ای دیوجان، همهٔ کائنات را منور آفریدم، آنچه بر ابنای بشر تاریک می‌نماید پرده چشم اوست نه ظلمت اجساد، و هرچه بنی‌آدم می‌بیند تجلیات منعکسهٔ اجساد است نه عین اجساد. در هوای نسبی محاط افلاک، ذرات حامل اصوات

۱۳۴